۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

درنگی در تحلیلی از جنگ (۱)


ویرایش و تحلیل
 از
مسعود بهبودی

جنگ باج گیری سرمایه داری در سطح بین المللی است.
  اسمدلی دارلینگتون باتلر 
(۱۹۴۰-۱۸۸۱)
سرلشگر امریکایی
مؤلف کتاب «جنگ باج گیری است» 
منبع
وبسایت کانترپانچ  
(مجله چپگرا در ایلالات متحده امریکا که دو ماه یکبار منتشر می شود.)
مأخذ:
فیسبوک محمد سهیمی
  «جنگ 
 باج گیری 
است. 
همیشه این چنین بوده است. 
جنگ 
احتمالا 
قدیمی‌ ترین، آسان‌ترین و مطمئنا بد‌ترین نوع باج گیری 
است. 
جنگ
 تنها نوع باج گیری بین المللی 
است. 

جنگ 
تنها تجارتی است که سود آن پول و ضرر آن جان انسان ها 
ست. 
من
 ۳۴ سال در نیروهای مسلح [آمریکا] کار کردم 
و 
در تمامی آن مدت یک محافظ گردن کلفت برای شرکت‌های بزرگ، وال استریت و بانکداران بودم.
 به طور خلاصه بگویم، 
من 
یک باج گیر و یک گانگستر برای سرمایه داری بودم. 
من در سال ۱۹۱۴ مکزیک و بخصوص [ناحیه] تمپیکو را 
[با هجوم نیروهای آمریکا] 
برای منافع نفتی‌ آمریکا امن کردم. 

من 
هاییتی و کوبا 
را 
برای ناسیونال سیتی بانک آمریکا 
جای خوبی‌ برای کسب درامد کردم. 

من 
به 
تجاوز به بیشتر از ۱۲ کشور امریکای لاتین برای منافع وال استریت 
کمک کردم. 

من 
بین سالهای ۱۹۰۲ و ۱۹۱۲ نیکاراگوئه 
را
 برای بانک بین المللی برادران براون
 "پاکسازی" کردم 
[و نیروهای من به آن کشور در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ هجوم برد]. 

ما 
[نیروهای تحت فرمان من] 
برای منافع شرکت‌های تولید شکر
 جمهوری دومینیکن
 را
 بین سالهای ۱۹۱۶- ۱۹۲۴
  اشغال کردیم. 

ما برای منافع شرکت‌های تولید میوه 
به
 هندوراس 
در 
سال ۱۹۰۳ 
هجوم بردیم. 

من 
به
 شرکت نفت استاندارد اویل
 کمک کردم 
که
 در
 چین در سال ۱۹۲۷ 
مستقر شود. 

حالا که به گذشته خود نگاه می‌کنم 
می
بینم 
من 
ممکن است به آل کاپن [گانستر معروف آمریکا در نامه اول قرن بیستم] 
درس‌هایی‌ داده باشم: 
او 
فقط 
در 
سه ناحیه [در آمریکا] 
باج گیری می کرد
 من
 در سه قاره 
این کار را می‌کردم.»

  اسمدلی دارلینگتون باتلر   
در
سال ۱۹۳۱ 
بازنشسته شد
و 
در زمان مرگ خود در سال ۱۹۴۰ 
بیشتر از هر افسر دیگر تفنگداران دریایی نیروهای مسلح آمریکا 
مدال‌های شجاعت و خدمت دریافت کرده بود. 
او
 در بیشتر جنگ‌های آمریکا در امریکای لاتین و همچنن جنگ جهانی‌ اول 
 شرکت داشت.
ولی‌ بعد از بازنشستگی به یک صدای بسیار نیرومند ضد جنگ تبدیل شد
 از گذشته خود اظهار پشیمانی کرد
و 
در
 کتاب خود 
به 
رفتار آمریکا با کشور‌های امریکای لاتین 
به شدت 
انتقاد کرد. 
او 
همچنین در سال ۱۹۳۵ در کنگره آمریکا شهادت داد 
که 
گروهی از سرمایه داران بزرگ امریکایی 
قصد داشتند 
با 
یک کودتا 
پرزیدنت فرنکلین روزولت 
را 
سرنگون کرده
و
 به
 او 
پیشنهاد داده بودند 
که 
پس از کودتا
 "رهبر" آمریکا از نوع فاشیست‌های دهه ۱۹۳۰ در اروپا 
 شود.
 او 
در
 آن زمان 
به
خاطر این شهادت 
بشدت مسخره شد، 
ولی‌ بعد‌ها گزارش یک کمیته کنگره آمریکا بسیاری از ادعا‌های او را تأیید نمود.
  
پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر