در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
کسری فروهی
(۱۳۶۳)
منبع:
نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطانپور
این پیروان مارکسیسم جبر باور
با
برداشتی سطحی و مکانیکی از مقوله "عین " و "ذهن "
اینگونه استدلال میکردند
که
روسیه شرایط انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد،
زیرا
با
برداشتی سطحی و مکانیکی از مقوله "عین " و "ذهن "
اینگونه استدلال میکردند
که
روسیه شرایط انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد،
زیرا
در این کشور
سرمایهداری
هنوز به تکامل نرسیده
و
تکامل سرمایهداری
سرانجام موجب رشد و توان
سازماندهی طبقه کارگر و آمادگی ذهنی آنان برای انقلاب سوسیالیستی
خواهد شد.
خواهد شد.
لذا این وظیفه سرمایهداری است تا شرایط اقتصادی را ایجاد
کند
که
طبقه کارگر نظام سرمایه را با مالکیت اجتماعی جابهجا کند!
این جمله حریف
از
بیگانگی قطعی او با مفاهیم پیش پا افتاده ماتریالیسم تاریخی
پرده بر می دارد:
۱
روسیه شرایط انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد
را
ندارد
حریف
جمله خود
را
حتی
با
دقت بخور و نمیری
نمی سازد.
اولا
معلوم نیست
که
این نظرات از سران رویزیونیسم و رفرمیسم (برنشتاین و کائوتسکی و شرکاء)
اند و یا حدسیات خود حریف اند.
ما
زباله های آنها
را
نخوانده ایم.
ولی
به
احتمال قوی
خود حریف
هم
نخوانده است.
ثانیا
در
روسیه
کدام شرایط کدام انقلاب
فراهم نبوده است؟
روسیه
بزرگ ترین کشور جهان بوده و است
و
در
آن
فرماسیون های مختلف اقتصادی همزمان وجود داشته اند.
در روسیه
مناسبات تولیدی ماقبل برده داری، برده داری، فئودالی و کاپیتالیستی
وجود داشته اند.
در این صورت
شرایط اقتصادی لازم برای انقلاب ضد فرماسیون ماقبل برده داری، ضد برده داری و ضد فئودالی (انقلاب دموکراتیکی)
وجود داشته
است
و
انقلاب دموکراتیکی تحت رهبری طبقه کارگر
صورت گرفته است
و
فقط
می توانست تحت رهبری طبقه کارگر صورت گیرد.
چون
بورژوازی واپسین
دیگر
نه
طبقه ای ضد بربریت و برده داری و فئودالیسم،
بلکه متحد آنها ست.
پس از انقلاب اکتبر
دهها میلیون تن از سکنه فوق العاده عقب مانده استپ ها
پرولتریزه شده اند.
برده ها
آزاد گشته اند.
رعایا
قید و بند فئودالیسم
را
گسسته اند.
منظور حریف
شرایط اقتصادی و اجتماعی انقلاب سوسیالیستی
است.
۲
روسیه شرایط (اقتصادی و اجتماعی) انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد
را
ندارد
این نظر هر کس باشد،
درست است.
لنین هم می دانسته است و درست عمل کرده است
که
بحثش
در
بخش های پیشین
گذشته است.
۳
روسیه شرایط انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد،
زیرا
روسیه شرایط انقلاب سوسیالیستی
را
ندارد،
زیرا
در این کشور
سرمایهداری
هنوز به تکامل نرسیده
اکنون
صحت حدس ما اثبات می شود:
در جامعه روسیه تزاری
سطح توسعه نیروهای مولده
(و نه به قول حریف سرمایه داری کذایی)
نازل بوده است
و
شرایط عینی برای انقلاب سوسیالیستی
هنوز
وجود نداشته است.
این شرایط اقتصادی،
یعنی توسعه نیروهای مولده
می بایستی
توسط طبقه کارگر پیروزمند
فراهم آید.
یکی از دلایل انحراف استالینیستی دیکتاتوری پرولتاریا
هم
همین بوده است:
پرولتاریا ضمن پرولتریزاسیون توده های عقب مانده استپ ها و روستاها
می بایستی
به
خودپروری
نیز مبادرت ورزد.
یعنی
ضمن تربیت جامعه
خویشتن خویش
را
نیز
تربیت کند.
مراجعه کنید
به
استالینیسم
در
تارنمای ما
۴
تکامل سرمایهداری
سرانجام موجب رشد و توان
سازماندهی طبقه کارگر و آمادگی ذهنی آنان برای انقلاب سوسیالیستی
خواهد شد.
خواهد شد.
ما فکر نمی کنیم
که
سران رویزیونیسم و رفرمیسم
چنین خرافه ای
را
گفته باشند.
چون
توسعه کاپیتالیسم
کمترین ربطی به سازماندهی انقلابی پرولتاریا و تشکیل سوبژکتیویته انقلابی آن
ندارد.
این کردوکار مهم
وظیفه حزب مارکسیستی - لنینیستی طبقه کارگر
است
و
نه
پدیده ای مکانیکی و اوتوماتیکی.
۵
لذا این وظیفه سرمایهداری است تا شرایط اقتصادی را ایجاد
کند
که
طبقه کارگر نظام سرمایه را با مالکیت اجتماعی جابهجا کند!
این جمله حریف
جعبه جهل مفهومی
است:
اولا
منظور حریف از مفهوم «سرمایه داری»، نه فرماسیون اقتصادی سرمایه داری،
بلکه بورژوازی (طبقه سرمایه داران) است.
چون
سرمایه داری
که
سوبژکت نیست تا شرایط اقتصادی ایجاد کند.
بورژوازی
سوبژکت
است.
ثانیا
تشکیل شرایط اقتصادی
برای جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت اجتماعی
اگرچه لازم است، ولی کافی نیست.
پیش شرط انجام این تحول
پیروزی انقلاب سوسیالیستی است
که
بورژوازی
بدترین مخالف آن است.
طبقه کارگر نظام سرمایه را با مالکیت اجتماعی جابهجا کند!
ثالثا
نه
نظام سرمایه داری
بلکه
مالکیت خصوصی با مالکیت اجتماعی
جایگزین می شود.
رابعا
نظام سرمایه داری
با
نظام سوسیالیستی
جایگزین می شود.
خامسا
جا به جا نمی شود،
جایگزین می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر