تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
نئاندرتال
پوپولیست های چپ
با
مقدم داشتن تضاد با حاکمیت
و
در
سایه نگهداشتن
امپریالیسم و ترفندهای بیشمارش،
تدریجا
به
باطلاق " دشمن ما همینجا ست،
دروغ میگن آمریکا ست! "
نزدیک و نزدیکتر میشوند.
وقتی
از
دیالک تیک حاکمیت ملی و حاکمیت بین المللی
(طبقه حاکمه ملی و طبقه حاکمه بین المللی)
سخن می رود،
بدان معنی است
که
میان اقطاب دیالک تیکی
هم
وحدت
برقرار است
و
هم
تضاد.
یعنی
فرقی ماهوی میان خامنه ای و ترامپ
وجود ندارد.
برای کشف و افشای ترفند ایده ئولوژیکی نئاندرتالیسم
باید
دیالک تیک داخلی و خارجی
(دیالک تیک درونی و برونی)
(دیالک تیک طبقه حاکمه ملی و بین المللی)
(دیالک تیک جماران و امپریالیسم)
زیر ذره بین توجه و تحلیل قرار گیرد.
۱
پوپولیست های چپ
پوپولیست های چپ
با
مقدم داشتن تضاد با حاکمیت
و
در
سایه نگهداشتن
امپریالیسم و ترفندهای بیشمارش،
تدریجا
به
باطلاق " دشمن ما همینجا ست،
دروغ میگن آمریکا ست! "
نزدیک و نزدیکتر میشوند.
نئاندرتالیسم
دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و دیالک تیک ماتریالیستی (مارکس و انگلس و لنین)
را
با
دوئالیسم
با
دوئالیسم هابیل و قابیل
جایگزین کرده است.
جهان و جامعه
در
قاموس نئاندرتالیسم
از
دو قطب دوئالیستی خیر و شر تشکیل یافته است:
پیوند عینی دیالک تیکی میان اقطاب متضاد
توسط نئاندرتالیسم
به
صورت «تضاد» متافیزیکی
به
صورت «تضاد» دوئالیستی
تحریف می شود:
نئاندرتالیسم
دوئالیسم هابیل و قابیل
را
دوئالیسم خیر مطلق و شر مطلق
را
به
صور متنوع و مفید
بسط می دهد
و
به
نیت خودفریبی خرکی و عوام فریبی خر رنگ کنکی
مورد استفاده قرار می دهد:
بدین طریق
قطب نماهای عوام فهم عوام پسندی
برای تحریف واقعیت عینی
تعبیه و تهیه می شوند:
۲
مثال:
قطب نمای قلابی مبتنی بر دوئالیسم اتحاد شوروی و ایالات متحده امریکا
اتحاد شوروی
در
متد فکری دوئالیستی نئاندرتالیسم
محور خیر مطلق
قلمداد می شود
و
ایالات متحده امریکا
محور شر مطلق.
پیروان نئاندرتالیسم
با
این قطب نمای دوئالیستی
خود
را
از
دردسر هر تحلیل حداقل حسی، تجربی، علمی و عینی
خلاص می کنند.
یعنی
نه
پدیده ها، روندها و سیستم ها و سیاست های اتحاد شوروی
تحلیل می شوند
و
نه
پدیده ها، روندها و سیستم ها و سیاست های ایالات متحده امریکا.
فقط کافی است
که
اتحاد شوروی
از
ناصر و صدام و اسد و معمر و غیره
حمایت کند
تا
حضرات
به
مقام انقلابیون خاور میانه
ارتقا داده شوند.
نئاندرتالیسم
نه
توان تحلیل مستقل این افراد و طویله آنها
را
دارد
و
نه
نیازی به تحلیل مستقل آنها و طویله آنها
می بیند.
حتی
اگر
این افراد کمونیست ها
را
تار و مار و لت و پار
سازند،
تغییری در «تحلیل» دوئالیستی نئاندرتالیسم
صورت نمی گیرد.
۳
مثال دیگر:
حمایت ایالات متحده از اسرائیل
همان
و
محور شر
محسوب داشتن اسرائیل
همان.
نئاندرتالیسم دوئالیستی عندیش
برای تأکید مؤکد لنین بر تحلیل تاریخی ـ مشخص هر چیز
تره
حتی
خرد نمی کند.
به
همین دلیل
تفاوت نظری اصولی میان حزب اللهیسم و نئاندرتالیسم
به
چشم نمی خورد.
فقط
واژه های توخالی
تعویض می شوند:
حزب الله
ایالات متحده امریکا
را
شیطان بزرگ
می نامد
تا
ضمنا
خود
را
نماینده الله بزرگ
(الله اکبر ـ خمینی رهبر)
قلمداد کند
و
نئاندرتالیسم
امپریالیسم
می نامد
تا
خود
را
در
ته دل،
یواشکی کمونیست
محسوب دارد.
مخالفت خرکی و خر رنگ کنکی حزب اللهیسم با شیطان بزرگ
همان
و
انقلابی و دموکرات و ضد امپریالیست قلمداد کردنش
توسط نئاندرتالیسم
همان.
حتی
اگر
حزب الله
حزب نئاندرتالیستی
را
منحل کند
و
سران و سرداران و اعضای آن
را
آش و لاش و لاشه سازد.
۴
پوپولیست های چپ
با
مقدم داشتن تضاد با حاکمیت
و
در
سایه نگهداشتن
امپریالیسم و ترفندهای بیشمارش،
تدریجا
به
باطلاق " دشمن ما همینجا ست،
دروغ میگن آمریکا ست! "
نزدیک و نزدیکتر میشوند.
نئاندرتال
در
این جمله
به
تبدیل دیالک تیک به دوئالیسم
بسنده نمی کند.
بلکه
دوئالیسم
را
وارونه می سازد:
برای اینکه
در
دیالک تیک داخلی و خارجی
(دیالک تیک درونی و برونی)
(دیالک تیک طبقه حاکمه ملی و بین المللی)
(دیالک تیک جماران و امپریالیسم)
نقش تعیین کننده از آن قطب داخلی (درونی، طبقه حاکمه ملی، جماران) دیالک تیک و یا دوئالیسم
است،
بدون آنکه قطب خارجی (برونی، طبقه حاکمه بین المللی، امپریالیسم) هیچکاره و هیچ واره
باشد.
اگر به زبان نئاندرتال سخن گوییم،
حق
با
پوپولیست های چپ
است
که
تضاد با حاکمیت
را
بر
تضاد با طبقه حاکمه امپریالیستی
مقدم می دانند
و
امپریالیسم و ترفندهای بیشمارش
را
ثانوی می دانند.
۵
این
ضمنا
به
معنی صحت شعار زیرین پوپولیست های چپ است:
" دشمن ما همینجا ست،
دروغ میگن آمریکا ست! "
یعنی
شعار پوپولیست های چپ،
علمی تر از شعار خرکی زنده باد جماران نئاندرتال ها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر