پروفسور دکتر کاملیا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱۱
· به کمک «قوای حیاتی» تنها می توان به جای توضیح
روندهای بیولوژیکی به مثابه امری طبیعی ـ
درونی دست به دامن عوامل فکری و ماورای تجربی و لذا غیرقابل شناخت و غیرقابل تعیین دقیق شد.
۱۲
· به عنوان مثال می توان به تعریف دریش از «انتله شی» اشاره کرد که در مورد همه
ویتالیست ها صدق می کند.
۱۳
· دریش برای تعریف «انتله شی» سیستم پیچیده ای از نفی های صرف
مکرر سرهم بندی می کند:
الف
· «انتله شی» (مورفوژنتیکا) نه جوهر است، نه انرژی
است و نه ثابتی است.
ب
· «انتله شی» بی مکان است، در تصور نمی گنجد، خرد
قادر به توضیح آن نیست، آن را فقط به کمک الهام می توان دریافت.
پ
· «انتله شی» از قوای حیاتی غیرمادی است.
· پس آن را تنها به کمک مسندهائی می توان تعیین
کرد که به روان انسانی تعلق دارند.
۱۴
· بدین طریق در تاریخ ویتالیسم قوه حیاتی همواره به
مثابه چیزی تعریف می شود که با نوعی غیب
دانی، خواستی معین، عمل هدفمند و غیره همراه است.
۱۵
· ویتالیسم اگرچه موضعگیری خلاق مبتنی بر علوم
طبیعی نیست، ولی با انتقاد از نارسائی های طرز تفکر مکانیسیستی نقش مثبتی ایفا می
کند:
· ویتالیسم مکررا بر رویدادهای تنظیمی، کلیت مندی
و هدفمندی روندهای حیاتی، روندهای خودویژه بیولوژیکی اشاره می کند و سهل انگاری
مکانیسیسم را در مورد آنها به نقد می کشد.
۱۶
· به سبب این سمتگیری، میان ماتریالیسم مکانیسیستی
و ویتالیسم مبارزه ای در گرفته بود که حتی تا عصر جدید در مسئله فرم سازی (اونتوژنزه،
امبریولوژی) کانون کلیه مسائل فلسفی بیولوژی بود:
الف
· مسئله علل رفتار هدفگرایانه سیستم های بیولوژیکی
ب
· مسئله روندهای تنظیم و تمییز
پ
· مسئله تعین مندی
ت
· مسئله رابطه جزء و کل
در ارگانیسم و غیره
۱۷
· بنیانگذار نظرات ویتالیستی ارسطو بود که بنیانگذار بیولوژی نیز بوده است.
۱۸
· او به پیروی از افلاطون
در رابطه با روندهای فرم سازی جنین و در رابطه با سازمان هدفگرای ارگانیسم ها به
طرح نظرات ویتالیستی پرداخت.
۱۹
· اگرچه «انتله شی» و «پسیکوی» ارسطو خصلت شیئی
نداشته اند، اما علیرغم آن نمی توان ارسطو
را ویتالیست بی غل و غش نامید.
· برای اینکه انتله شی که باعث و بانی روندهای فرم
سازی، ترمیم و بازتولید است، پیوند ناگسستنی با مواد دارد.
۲۰
· انتله شی بیشتر به واقعیت شباهت دارد:
الف
· «انتله شی فرم جسم طبیعی است، جسمی که بنا بر امکان خویش
حیاتمند است.»
· (ارسطو، «راجع به روح»، جلد ۲، ص ۴۱۵، ۲۰)
ب
· انتله شی کمالی است که استعدادی را پیش شرط خود
قرار می دهد.
پ
· انتله شی کارآئی مربوط به ساختار است که ارسطو در مثالی به روشنی توضیحش می دهد:
· «اگر چشم یک موجود زنده می بود، قدرت بینائی،
روح او محسوب می شد.»
· (همانجا)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر