پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
بخش اول
قسمت سوم
۱۸
· کانت حل مسئله مطروحه را، یعنی کشف دلیل امکان
سنتز اپریوریکی (ترکیب ماورای تجربی) را و تعیین آن بنا بر منابع آغازینش را با در
نظر گرفتن «دو ریشه شناخت بشری» شروع می کند.
· «دو ریشه ای که شاید از ریشه مشترک نا معلومی
نشئت گرفته اند:
· حسیت و فهم.»
· (کانت، «نقد خرد محض»، ص ۲۹)
۱۹
· حسیت و فهم به لحاظ فونکسیون شان در روند شناخت،
ضد یکدیگرند.
· (دیالک تیک حسیت و عقل.
· مراجعه کنید به دیالک تیک حسی و عقلی. مترجم)
۲۰
· خط تعیین کننده حسیت را رسپتیویته (دریافت)
تشکیل می دهد.
· رسپتیویته، لیاقت لازم برای ادراک اشیاء است.
۲۱
· حسیت، جنبه و جانب پاسیو (منفعل) شناخت است.
· (اشیاء خواه و ناخواه توسط ارگان های حسی در
ایینه ضمیر ما منعکس می شوند. مترجم)
۲۲
· مشخصه فهم اما برعکس حسیت، خودپویی
(اسپونتانیته) است.
۲۳
· فهم، لیاقت لازم برای اندیشیدن به اشیاء است.
۲۴
· فهم، جنبه و جانب اکتیو (فعال) شناخت است.
۲۵
· کانت می نویسد:
· «شناخت ما از دو چشمه بنیادی روح (مجموعه قوای
فکری و روحی) فواره می زند:
الف
· چشمه بنیادی اول، یعنی لیاقت اول، دریافت تصورات
است:
· رسپتیویته ادراکات است.
ب
· چشمه بنیادی دوم، یعنی لیاقت دوم، شناخت شیئی به
مدد این تصورات است:
· خودپویی (اسپونتانیته) مفاهیم است.
۲۶
· به مدد لیاقت اول، ما به وجود شیئی پی می بریم
· (شیئی برای ما موجودیت کسب می کند.)
۲۷
· به مدد لیاقت دوم، به این شیئ می اندیشیم.
· (شیئ مورد نظر، اندیشیده می شود.)
۲۸
· نگرش (نحوه و نوع در نظر گرفتن چیزها و تفسیر
آنها) و مفاهیم، عناصر کلیه شناخت ما را تشکیل می دهند.»
· (کانت، «نقد خرد محض»، ص ۷۴)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر