۱۳۹۸ دی ۷, شنبه

سیری در جهان «بینی» راه «توده» (بخش چهارم) (۷)

 دیروز در خدمت امروز برای رسیدن به فردا

سرچشمه:
(راه توده، ۷۱۸)  

ویرایش و تحلیل
 از
مسعود بهبودی
 
۱
مردم 
خود 
باید تجربه کنند و از تجربه خود بیآموزند. 
 
این جمله نئاندرتال ها
به
چه معنی 
است؟
 
اصلا
من ـ زور نئاندرتال ها
از
تجربه
چیست؟
 
 
تجربه 
یکی از زیرمفهوم های پراتیک است.
 
اصطلاح «زیرمفهوم»
را
به
تقلید از اصطلاح مته متیکی «زیرمجموعه»
می سازیم.
 
مفاهیم
سلسله مراتبی
اند.
 
بسان روحانیت فئودالی
که
سلسله مراتبی
اند:
طلبه
آخوند
حجة الاسلام
آیت الله
اولیا
ائمه
انبیا
الله
 
یعنی
ما
با
هیرارشی مفاهیم
سر و کار داریم.
 
هگل
از
هیرارشی ارواح
سخن گفته است.
 
مفهوم
یکی از زیرمفهوم های مقوله (عام ترین مفهوم) فلسفی روح است.
روح
بسان ماده
عالی ترین مفهوم فلسفی
است.
یعنی
مقوله فلسفی
است.
 
۲
مردم 
خود 
باید تجربه کنند و از تجربه خود بیآموزند.
 
نئاندرتال ها
سواد اکابری حتی ندارند.
سواد فلسفی
پیشکش.
 
من ـ زور نئاندرتال ها
  از 
تجربه
عمل خرکی و خودپو
ست.
 
نتیجه عمل خرکی و خودپو
خوردن سر خر بر سنگ شکست
 است.
 
مثلا
اعتراض به  چیزی
و
فدا کردن ۱۵۰۰ نفر
زخمی دادن ۲۰۰۰ نفر
اسیر دادن ۳۰۰۰ نفر
و
درس عبرت آموختن از این عمل خرکی و خود به خودی
است.
 
درس عبرت آموختن از عمل خرکی و خودپو
اما
به
 چه معنی است؟
 
۳
مردم 
خود 
باید تجربه کنند و از تجربه خود بیآموزند.
 
درس عبرت آموختن از عمل خرکی و خودپو
بسان
دست زدن کودک بر آتش و پی بردن به خاصیت آتش
است.
 
ما
در
این مورد
با
دیالک تیک حسی و عقلی
سر و کار داریم.
 
این شناخت حسی سطحی
بهتر از هیچ است
اما
راهگشا نیست.
 
به
همین دلیل
دیالک تیک دیگری
به
نام دیالک تیک تجربی و نظری
(امپیریکی و تئوریکی)
نیز
لازم است.
 
مشت نئاندرتال ها
همینجا
وا می شود
و
عوامفریب
رسوا می شود.
 
کسی
که
مدعی رفتن به راه توده
است،
باید
به
چراغ فروزان تئوری
مجهز باشد.
 
یعنی
قبل از توده
خود
بیاموزد
تا
توان بردن تئوری
به 
میان توده
را
کسب کند.
 
بردن تئوری به میان توده
 اما
 به 
چه معنی 
است؟
 
۴
مردم 
خود 
باید تجربه کنند و از تجربه خود بیآموزند. 
 
بردن تئوری به میان توده 
یعنی
تبدیل جنبش مبتنی بر خودپویی
به
جنبش مبتنی بر آگاهی.
 
ما
با
دیالک تیک خودپویی و آگاهی
سروکار داریم.
 
 
لنین
رضی الله عنه
مخالف سرسخت خودپویی در جنیش کارگری
بوده است.
 
خودپویی
مثلا 
عصیان و طغیان و شورش و غیره
از
مشخصات جنبش های برده داری و فئودالی
است.
 
مبلغان و مدافعان خودپویی
آنارشیست ها
هستند
و
نه
مارکسیست ها.
 
۵
ما 
هرگز
 مشوق انفعال 
  نبوده ایم 
و
 نخواهیم بود.  
 
نئاندرتال ها
دروغ می گویند.
 
نئاندرتال ها
مبلغ و مشوق و مدافع انفعال توده اند.
 
نئاندرتال ها
بسان طبقات حاکمه انگل
از
توده
هراس دارند.

برای اینکه 
نماینده منافع توده
  نیستند.

پیش شرط نمایندگی منافع توده 
دفاع پیگیر از حقیقت عینی 
است.

توده
در
این صورت
حزب توده
را
به 
مثابه سگ توده
به
رسمیت می شناسد.
 
 
در
غیر این صورت
حزب توده
به
طویله تبدیل می شود.

توده
خر
نیست
تا
به
طویله اعتماد کند.

 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر