پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین
۱
· مفهوم وجود
اجتماعی مادی از مسئله اساسی فلسفه،
از بسط دادن آن بر جامعه و از پاسخ ماتریالیستی قطعی و بی چون و چرا بدان نشئت می
گیرد.
۲
· وجود اجتماعی حاکی از آن است که در حیات اجتماعی نیز که عرصه عمل آگاهانه و هدفمند
انسان ها ست، یک واقعیت عینی (وجود اجتماعی مادی) وجود دارد که مستقل از شعور اجتماعی انسان ها ست.
· مقدم بر شعور اجتماعی است و شعور اجتماعی از آن نشئت می گیرد و نقش ثانوی
دارد.
· (شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است و
متقابلا بر وجود اجتماعی مؤثر می افتد. مترجم)
۳
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «این شعور انسان ها نیست که وجود آنها را تعیین می کند، بلکه برعکس، وجود اجتماعی آنها ست که شعور آنها را تعیین می کند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۹)
۴
· شعور همان طور که مارکس
و انگلس اشاره می کنند، چیزی جز وجود
شناخته شده نیست و وجود انسان ها عبارت است از روند زندگی اجتماعی
واقعی آنها.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۲۶)
۵
· مفهوم «وجود
اجتماعی» ـ همانند مفهوم «ماده»
ـ در رابطه
تضادمند وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
تعیین می شود.
· به عبارت دقیقتر با توجه به تقدم یکی بر دیگری
تعیین می شود.
· (در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
تعیین می شود. مترجم)
۶
· به قول لنین،
«مارکسیسم به طور کلی بر آن است که وجود عینی ـ واقعی (ماده) مستقل از شعور، احساسات، تجارب و غیره بشریت است.
· ماتریالیسم تاریخی بر آن است که وجود
اجتماعی مستقل از شعور اجتماعی
بشریت است.
· شعور هم آنجا و هم اینجا تصویر وجود
است.
· تصویری تقریبا همانند با آن، تصویری منطبق با آن، تصویری فکری و دقیق از آن است.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۳۲۹)
۷
· مفهوم وجود
اجتماعی مبتنی است بر یک عمل انتزاع، که کلیه جنبه های انفرادی کردوکار اجتماعی ـ عملی انسان ها را، کلیه جنبه
های انفرادی حیات اجتماعی انسان ها را
مورد صرفنظر قرار می دهد، حیات اجتماعی
را به طرز معنامندی به عالی ترین درجه ساده می کند و به وجود اجتماعی و شعور اجتماعی تقسیم بندی می کند.
· مسئله تقدم
یکی بر دیگری را مطرح می سازد.
· وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
را در چارچوب این مسئله رو در روی هم قرار می دهد و به این حقیقت امر تأکید می
ورزد که وجود اجتماعی مادی، یعنی روند حیات اجتماعی عملی ـ مادی انسان ها اولین و
شعور اجتماعی ثانوی است.
۸
· بدین طریق در جامعه ـ تئوری جامعه و در تاریخ ـ تئوری ـ به طور اصولی ـ موضع ماتریالیستی تعیین و اتخاذ می شود
و با درک ایدئالیستی تاریخ مورد مقایسه
قرار می گیرد.
۹
· وجود اجتماعی تنها در چارچوب این
مسئله اساسی سوسیولوژیکی ـ فلسفی مقایسه وجود
اجتماعی و شعور اجتماعی، اهمیت مطلق
کسب می کند، وگرنه در خارج از این چارچوب اهمیت نسبی
دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر