پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
فصل هفتم
بخش اول
قسمت چهارم
۱
· کانت پس از تشخیص و تعیین و تثبیت حسیت و فهم به
مثابه دو ریشه شناخت بشری، مسئله وحدت ضرور آندو را در روند شناخت طرح می کند.
۲
· کانت در حل این مسئله از قانون اساسی ایدئالیستی
به حرکت آغاز می کند و اعلام می دارد که هر شناخت مفهومی (شناخت مبتنی بر فهم)، به
شرط صرفنظرناپذیری وابسته است.
۳
· کانت بر آن است که ما در
هر شناخت با عملیات مفهومی متقنی سر و کار پیدا می کنیم که فهم، تشکیل داده است و
بدون این عملیات ما اصلا نمی توانیم به تشخیض اشیای معینی نایل آییم.
۴
· برای اینکه اگر فهم، فرم های وحدت را به مواد
معرفتی حسی نیفزاید، شناخت در مشاهده حسی متنووعی در جا می زند.
۵
· ما اینجا نه با افزایش زمانی، بلکه با افزایش
شیئی و منطقی سر و کار داریم.
۶
· در همان لحظه که ما به ادراک چیزی نایل می آییم،
این فرم های وحدت نیز حی و حاضرند.
· (در دسترس قرار دارند.)
۷
· به نظر کانت، امکان شناخت (وقوف) به طور کلی،
مبتنی است بر پیش شرط های مفهومی معین که منشاء شان در خودپویی تفکر است و فرم های
خاص خودکوشی فهم اند.
۸
· کانت این پیش شرط های مفهومی را مفاهیم محض فهم
می نامد.
· مفاهیم و یا مقولات اپریوری (ماورای تجربی) می
نامد.
۹
· مقولات، فرم های وحدت اند که فهم به متنوعات
نگرش حسی می افزاید تا از آنها به شناخت دست یابد.
۱۰
· کانت تعداد این مقولات را ۱۲ عدد می داند و تحت
عناوین عالیه زیر جمعبندی می کند:
الف
· کمیت
ب
· کیفیت
پ
· مناسبت
ت
· وجهیت (مودالیته)
۱۱
· زیرمقولات کمیت را وحدت، کثرت و همگیت تشکیل می
دهند.
۱۲
· زیرمقولات کیفیت را واقعیت، نفی و تحدید
(محدودیت) تشکیل می دهند.
۱۳
· زیرمقولات مناسبت را جوهر و تصادف، علت و معلول
و تأثیر متقابل تشکیل می دهند.
۱۴
زیرمقولات وجهیت (مودالیته) را امکان، هستی و ضرورت
(جبر) تشکیل می دهند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر