۱۳۹۸ آذر ۲۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۰۴)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت پنجم
ادامه


۱     
 حافظ، این خرقه بینداز، مگر جان ببری
کآتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست

معنی تحت اللفظی:
حافظ
این خرقه سرشته به رنگ و ریا و اعمال خارق العاده صوفیانه
 را
 از
 دوش خود
بینداز
تا
رستگار شوی.

حافظ
در
این بیت غزل،
دوئالیسم رستگاری و گمراهی
 را
به
 شکل دوئالیسم قبا و خرقه بسط می  دهد
و
جایگزینی خرقه با قبا
توصیه می کند.

حافظ
عملا
  خرقه
را
سمبل سالوس
قلمداد می کند.

کسب و کار حافظ
بی اعتبار سازی سمبل های اصحاب طریقت و تصوف و عرفان
است.

اصحاب طریقت و تصوف و عرفان
را
می توان
اوپوزیسیون بالقوه فئودالیسم
در
ظلمات قرون وسطی ایران
محسوب داشت.

بخش اعظم صفات اصحاب طریقت و تصوف و عرفان
بورژوایی اند.

مثلا
خودخواهی
(اگوئیسم)
الحاد
تزویر و تظاهر و دروغ و ریا
(دیپلوماسی)
مخفی کاری
(کنسرواتیسم)

۲
بیار باده، که رنگین کنیم جامه زرق
که مست جام غروریم و نام هشیاری است

معنی تحت اللفظی:
شراب بیاور تا جامه ریا و مکر و نفاق
را
رنگین کنیم
و
از
هشیاری ظاهری و سمتی باطنی
رها شویم.
مستی باطنی به باده خودخواهی.

این بیت غزل خواجه
سرشته به طنز و طعنه
است.

 به
نظر خواجه
اصحاب طریقت و تصوف و عرفان
اهل تزویر و ریا و خودخواهی اند.
مست باده غرورند و اسمش را پرهیز از مستی (هشیاری) گذاشته اند.

این بیت غزل خواجه
حاوی انتقاد غیرمستقیم و پوشیده و مستور
است.

شاهکاری
است.

حافظ
در این بیت غزل،
 دوئالیسم خیر و شر
را
به
شکل دوئالیسم مستی از جام مملو از باده و مستی از جام مملو از غرور بسط می  دهد
و
 اهل طریق
 را
به
طور غیرمستقیم
به
 کبر و غرور
متهم می کند،
کبر و غروری که نام هوشیاری بر دوش می کشد.

حافظ
 ضمنا
 دوئالیسم نمود و بود
 (پدیده و ماهیت)
 را
 به
شکل دوئالیسم هشیاری ظاهری و مستی ذاتی (باطنی) بسط می  دهد.

خیلی زیبا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر