جمعبندی
از
مسعود بهبودی
برای فهمیدن این چند سطر از مارکس احتیاج به حل فرمول فیزیک و ریاضی نیست
حریف
۱
کسی چنین ادعایی نکرده است.
۲
برای فهم جمله ای از مارکس به فلسفه نیاز است و نه به فیزیک و غیره
۳
سوبژکتیویته یکی از کشف های مهم مارکس است
که در تزهایی راجع به فویرباخ
تبیین یافته است.
۴
سعی کنید
سوبژکتیویته را توضیح دهید.
۵
منظور مارکس
از
سوبژکتیویته
چیست؟
۶
منظور مارکس
از این مقایسه عنکبوت با نساج و زنبور با معمار
چیست؟
یکی شدن
چه رویای زیبایی بود
افسوس
که هزاران من شده ایم !!
چه رویای زیبایی بود
افسوس
که هزاران من شده ایم !!
اکبر درویش
کاش چنین بود.
ایدئال بود اگر این بود.
۱
ما در عصر عکس به سر می بریم.
۲
آدم ها
فوتوگرافیزه شده اند:
به عکس ها
استحاله یافته اند.
۳
رابطه ها
نیز
روابط مجازی عکس ها ست و نه رابطه حقیقی آدم ها
۴
منیت کجا بود.
۵
جای اندیشه را عرعر گرفته است
و
خلایق به عرعر همدیگر لایک می زنند و هورا می کشند.
۶
آدم ها در حال زباله شدن اند،
اگر
احیانا
هنوز نشده باشند
۷
دیگر کسی توان خواندن و فهمیدن جمله ساده ای را حتی ندارد.
۸
اگر به کوچه ما آمدی
کلاس اکابر با خود بیار
با طناب نقل قول ها و بریده هایی از متون نمی توان در چاه تحلیل قضایا اندر شد و در همان چاه نماند.
۱
مارکس
برای توضیح چیز دیگری
عنکبوت و زنبور را مثال زده است.
۲
مارکس که بیولوگ نبوده است.
۳
ضمنا شناخت موجود در زمان او در زمینه نباتات و جانوران خیلی اندک بوده است.
۴
اکنون
علمای همه کشورها
در زمینه نباتات و جانوران
کوهی از دانش عرضه کرده اند.
۵
زبان جانوران از حشره تا حیوان
را
رمزگشایی کرده اند.
۶
مثال:
زنبورهای عسل با تکان دادن باسن خود
محل دقیق گل ها را به اعضای همبود خود گزارش می دهند.
۷
علمای بیولوژی در تلویزیون
حتی
نشان می دهند که چه دقتی حاکم است.
۸
مورچه ها محل ایدئال خود را
پس از کشف و برگ بری
در مسیر حرکت خود به سوی لانه
با فرمون های خاص خود
نشانه گزاری می کنند
۸
علمای بیولوژی اطریش پژوهش های آزمایشگاهی گسترده در این زمینه دارند.
۹
لانه مورچه ها
اخیرا توسط بیولوگ های برزیل
بررسی شده است:
الف
وسعت لانه چنیدن هکتار است و با مترپول ها قابل قیاس
ب
معماری مورچه ها
حیرت انگیز است:
از سوراخی گاز کربنیک بیرون فرستاده می شود و ازسوراخ دیگر اکسیزن وارد لانه می شود.
پ
مورچه ها برگ خوار نیستند
برگ ها را برای پرورش قارچ به لانه می برند
یعنی مولد قارچ اند
ت
مورچه ها هم از قارچ تغذیه می کنند
و
هم
از قارچ انتی بیوتیک استخراج می کنند تا مواد غذایی و لانه و بیضه ها و نوزادان خود را ضد عفونی کنند.
ث
پژوهش های به عمل امده راجع به اسب و گاو و خر در آلمان بخشا منتشر شده اند.
ج
خر
عاطفی ترین جانور است.
ح
راجع به اعجاز نباتات کتاب ها منتشر شده است
دیالک تیک شعور و شور و شوق و شعر و شعار
۱
این جمله شما به چه معنی است:
شخصیتش تبدیل به شعور نشده است.
۲
شعور
پیشمرحله و پیش شرط شخصیت است و نه برعکس.
۳
بی شعور
نمی تواند با شخصیت باشد.
۴
طبقات حاکمه برده دار و فئودال و بورژوا
می کوشند
جای خالی شعور علمی و انقلابی
را
با
شعر و شعار و خرافه و شور و شوق پر کنند
تا
در پرتو کمرنگ آن
شخصیت کاذبی
برای خود سرهم بندی کنند:
از بر کردن ابیات شعر
بیوگرافی شعرا
نقل کلمات قصار در موارد معین
ذکر خاطره با شعرا و علما و فقها و فضلا و غیره
هارت و پورت های قومی، تباری، «ملی»، زبانی و غیره
۵
پرورش شخصیت
اصولا و اساسا
با
سوسیالیسم اغاز می شود.
۶
در سوسیالیسم است که خرد کل اندیش (فلسفه علمی) توده ای می شود
و
شعور در مقیاس تمامجامعه ای آموزش داده می شود.
۷
روی عرفان باید کار کرد.
۸
ما در تحلیل اشعار دهخدا
متوجه عرفان ستیزی رادیکال (ریشه ای) روشنگری مشروطه شده ایم که هم شادی بخش است، هم حیرت انگیز و هم ستایش انگیز.
چون حزب توده از این بابت عقب مانده است.
۹
گرایش روشنفکران توده ای به عرفان
ناشی از بیشعوری تئوریک آنها ست.
۱۰
ناشی از فقر فلسفه است.
۱۱
چون نمی توانند خط مشی چه بسا خرکی خود را توضیح دهند
به توجیه ایراسیونالیستی (خردستیزی) آن می پردازند.
۱۲
جای شعور را شعر و شور و شوق و شعار پر می کند.
۱۳
سایه اندیشیدن بلد نیست
حرف بزند یاوه می گوید.
حرف نزند سنگین تر است
۱۴
شعر سایه ولی فلسفی است
در عین سادگی
عمیق است
و
غول آسا ست.
۱۵
به قول درست شما
دست خودش نیست.
۱۶
به قول مارکس
می کنند
بی آنکه بدانند
چرا می کنند.
۱۷
خودپویی مفهوم سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) مهمی است که با اگاهی وحدت دیالک تیکی دارد.
۱۸
ناخودآگاهی هم یک مفهوم سوسیولوژیکی بحث انگیز است که به معنی فقدان آگاهی نیست.
مراجعه کنید به انگیزش
۱۹
شاید دلیل گرایش روشنفکران توده ای به عرفان
در دیالک تیک غریزه و عقل
هم
قابل توضیح باشد:
برای خطر کردن و از هفتخوان رستم گذشتن
عقل به تنهایی کافی نیست
عقل به مدد قوای غول آسای غریزی
نیاز دارد که در مفاهیم ناخودآگاهی و خودپویی و در حالات روحی و روانی شور و شوق و شعر و شعار تجرید و تجسم می یابند.
۲۰
کازانتزاکیس در اثر معروفش
زوربای یونانی
می نویسد:
برای گسستن زنجیرها و رهایی
به
اندکی جنون نیاز مبرم است.
اشاره ای به عرفان
۱
نه.
عرفان در آغاز
جنبش ضد فئودالی بوده است.
۲
عرفان
ستون فقرات مذهب (ایده ئولوژی فئودالیسم)
را
از درون و در خفا
جویده است.
۳
عرفان در آغاز
علیرغم خردستیزی
انقلابی (بورژوایی در تحلیل نهایی) بوده است.
۴
در دیوان حافظ
عرفا
به عنوان ملحد و مکار و اوپوزیسیون اکتیو
مورد حمله قرار می گیرد.
۵
خواجه
عرفای انقلابی را به شاه شیراز
علنا در شعر
لو می دهد
۶
حملات خواجه به صوفی و عارف و غیره از موضع بنده داری ـ غلامداری و فئودالی است.
ارتجاعی است.
۷
عرفا چه بسا وارد عمل اجتماعی و انقلابی می شوند.
۸
سعدی استراتژی برخورد با عرفان
را
تئوریزه و تئولوژیزه می کند:
الف
بخش خردستیز عرفان توسط طبقه حاکمه فئودالی پذیرفته می شود
حتی توسعه داده می شود
ب
بخش اجتماعی ـ انقلابی عرفان
تحقیر و تخریب و بی رحمانه سرکوب می شود.
۹
حافظ
در واقع
خط مشی تعیین شده توسط سعدی
را
در شعر پر و بال می بخشد.
۱۰
سعدی حتی تماس شخصی با مولانا و غیره می گیرد
تا بیشتر بشناسد و بهتر مبارزه کند.
۱۱
سعدی بسان اجامر جماران و ساواما و ساواک و غیره
سعی در جذب و جلب افراد از خانقاه به دستگاه دولتی ـ فئودالی دارد:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
(توبه و تنبه و برگشت)
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
۱۲
خردستیزی عرفان
توسط سعدی
حتی
تقویت چشمگیر یافته است:
شعر بلندی سعدی دارد که ما تحلیلش کرده ایم:
پارسایان پذیرفته می شوند و به سریر باری تعالی راه می یابند
ولی
اسب برگشت شان
پی می شود
و
یا
اگر هم برگشتند
به صورت دیوانه لال و کودن برمی گردند
از درگاه حق
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر