بلم
فریدون توللی
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
۱
بلم
آرام
چون قويي سبكبال
به
نرمي
بر
سر كارون
همي رفت
به
نخلستان ساحل
قرصِ خورشيــــد
ز دامان افق
بيرون همي رفت
معنی تحت اللفظی:
بلم
بسان قوی سبکبالی
آرام، آرام،
روی آب رود کارون
پیش می رفت.
در
نخلستان ساحل
قرص خورشید
از
دامن افق
بیرون می رفت.
فریدون توللی
به
احتمال قوی
ادامه دهنده راه سعدی
در
پله تکاملی طبقاتی متعالی تری
است.
فریدون توللی
شاعر طراز نوین توده و حزب توده
است.
۲
بلم
آرام
چون قويي سبكبال
به
نرمي
بر
سر كارون
همي رفت
به
نخلستان ساحل
قرصِ خورشيــــد
ز دامان افق
بيرون همي رفت
در این دو بیت شعر
دیالک تیک طبیعت اول و طبیعت دوم (جامعه)
به
شکل دیالک تیک قرص خورشید و بلم
از
سویی
و
به
به
شکل دیالک تیک قو و بلم
از
سوی دیگر
و
به
شکل دیالک تیک افق و کارون
از دیگر سو
بسط می یابد.
۳
شفق
بازي كنان
در
جنبش آب
شكوهِ ديگر و راز دگر داشت
به
دشتي پر شقايق
باد سرمست
تو پنداري كه پاورچين گذر داشت
معنی تحت اللفظی:
شفق
در
آیینه آب کارون منعکس شده بود
و
در
اثر جنبش آب
شکوه رازآمیزی کسب کرده بود.
در
دشت پر شقایقی
باد سرمست
انگار
پاورچین می گذشت.
۴
شفق
بازي كنان
در
جنبش آب
شكوهِ ديگر و راز دگر داشت
در این بیت شعر
انعکاس ماده در ماده
(انعکاس شفق در آب، طبیعت در طبیعت)
تبیین می یابد.
ضمنا
به
رازآمیزی انعکاس شفق در آب روان کارون
اشاره می رود.
این
نوعی تدارک ذهنی خواننده و شنونده شعر به واقعیت امر (موضوع، اوبژکت) مورد بحث در شعر است.
خواهیم دید.
۵
به
دشتي پر شقايق
باد سرمست
تو پنداري كه پاورچين گذر داشت
در این بیت شعر
باد
(بسان افق در بیت قبلی)
پرسونالیزه (آدمی واره، شخص واره) می شود
که
هم
مست است و هم محتاط.
احتیاط باد
به
چه دلیل است؟
در این بیت شعر
دیالک تیک طبیعت اول و طبیعت دوم (جامعه)
به
شکل دیالک تیک باد و دشت بسط داده می شود.
۶
جوان پارو زنان بر سينه ي موج
بلم مي راند و جانش در بلم بود
صدا سر داده غمگين در رهِ باد
گرفتار دل و بيمار غم بود:
معنی تحت اللفظی:
راننده بلم بر سینه موج
پسر جوانی بوده
که
جانش
در
بلم
و
دلش گرفتار عشق و بیمار غم بوده است
(دیالک تیک صدا و باد، جامعه و طبیعت)
و
با
صدای غمزده در راه باد
آواز می خوانده است.
منظور شاعر از جان
احتمالا
جانان
است
که
در
بلم
نشسته است.
در این دو بیت شعر،
دیالک تیک عاشق و معشوق
به
شکل دیالک تیک جوان و جان
بسط می یابد.
تصور و تصویر بلم رانی بر سینه موج
خیلی بکر و بدیع و زیبا
ست.
۷
« دو زُلفونِت بُوِد تار رُبابم
چه مي خواهي از اين حال خرابُم »
« تو كه با مو سرِ ياري نداري
چرا هر نيمه شو آيي به خوابُم »
معنی تحت اللفظی:
دو زلفت تار رباب منند.
از
جان من
چه می خواهی؟
اگر سودای یاری با من نداری،
چرا به خوابم می آیی؟
این تصنیف و ترانه
احتمالا
از
تصانیف و ترانه های توده ای شیراز
است.
در
این ترانه
یکجانبگی عشق
تبیین می یابد.
یکجانبگی ئی
که
موضوع مرکزی همین شعر فریدون توللی
است.
عشق
رابطه
نیست.
چون
دوطرفه نیست.
عشق
وابستگی یکی به دیگری
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر