۱۳۹۸ مهر ۲۳, سه‌شنبه

نئواسکپتیسیسم و اسکپتیسیسم (تردیدگرایی) (۶)


 پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
 شین میم شین

 بخش چهارم
اسکپتیسیسم در تاریخ فلسفه

·      اسکپتیسیسم در تاریخ فلسفه به صورگوناگون و در فرم های متنوع  کم و بیش برجسته، پدیدار شده است:

۱
·      هگل در اثرش تحت عنوان «فنومنولوژی روح» به نقد ژرف و اساسا درستی از اسکپتیسیسم می پردازد که در فرم های تاریخی مختلف، ولی در ماهیت واحد عرض اندام کرده است.
۲
·      هگل اسکپتیسیسم را "«بی فکری» و «فضل فروشی عمدی» می نامد که در آن رفت و برگشتی میان افراط خودآگاهی خود مانند و افراط دیگری از شعور تصادفی، آشفته و گمراهساز صورت می گیرد."

۳
·      اسکپتیسیسم به قول هگل، عبارت است از «سقوط به قهقرای بی معنائی و ... سرگردانی در آن قهقرا.» (هگل)

۴
·      بر بنیان این نقطه نظرهای هگل، می توان گفت که فلسفه امپریالیستی عمدتا از اسکپتیسیسم تشکیل یافته است:

الف
مکاتب اسکپتیسیستی در فلسفه امپریالیستی

۱
پراگماتیسم

·      پراگماتیسم که معیار حقیقت را در سودمندی قابل استفاده احکام می داند.

·      مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۲
جامعه شناسی دانش

·      جامعه شناسی دانش که تفکر علمی را تا درجه ایدئولوژی صرف تنزل می دهد و مهر شعور کاذب (شعور مبتنی بر منافع) بر پیشانی اش می کوبد و تحقیر می کند.

۳
فلسفه حیات

·      فلسفه حیات که برخورد متدی پیگیر درعلوم را طرد می کند و به جای آن الهام و ایراسیونالیسم های دیگر را می گذارد.

·      مراجعه کنید به الهام (اینتوئی سیون)، فلسفه حیات، ایراسیونالیسم (خردستیزی) خردستیزی مدرن و دفاع از خرد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۴
اگزیستانسیالیسم

·      اگزیستانسیالیسم که هستی انسانی را بی معنا و بیهوده اعلام می کند و غیره.

·      مراجعه کنید به  اگزیستانسیالیسم، اگزیستانسیالیسم مسیحی (کاتولیکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر