پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
اسکپتیسیسم در تاریخ
فلسفه
· اسکپتیسیسم در تاریخ فلسفه به صورگوناگون و در فرم های متنوع کم و بیش برجسته، پدیدار شده است:
۱
· هگل در اثرش تحت عنوان «فنومنولوژی
روح» به نقد ژرف و اساسا درستی از اسکپتیسیسم
می پردازد که در فرم های تاریخی مختلف، ولی در ماهیت
واحد عرض اندام کرده است.
۲
· هگل اسکپتیسیسم را "«بی
فکری» و «فضل فروشی عمدی» می نامد که در آن رفت و برگشتی میان افراط خودآگاهی خود مانند
و افراط دیگری از شعور تصادفی، آشفته و گمراهساز صورت می گیرد."
۳
· اسکپتیسیسم به قول هگل، عبارت است از «سقوط به قهقرای بی معنائی و
... سرگردانی در آن قهقرا.» (هگل)
۴
· بر بنیان این نقطه نظرهای هگل، می توان گفت که فلسفه
امپریالیستی عمدتا از اسکپتیسیسم
تشکیل یافته است:
الف
مکاتب اسکپتیسیستی در
فلسفه امپریالیستی
۱
پراگماتیسم
· پراگماتیسم که معیار حقیقت
را در سودمندی قابل استفاده احکام می داند.
· مراجعه کنید به پراگماتیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۲
جامعه شناسی دانش
· جامعه شناسی دانش که تفکر علمی را تا درجه ایدئولوژی صرف تنزل می دهد
و مهر شعور کاذب (شعور مبتنی بر منافع) بر
پیشانی اش می کوبد و تحقیر می کند.
۳
فلسفه حیات
· فلسفه حیات که برخورد متدی پیگیر درعلوم را طرد می کند و به
جای آن الهام و ایراسیونالیسم های دیگر را می گذارد.
· مراجعه کنید به الهام (اینتوئی
سیون)، فلسفه حیات، ایراسیونالیسم (خردستیزی) خردستیزی
مدرن و دفاع از خرد در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
۴
اگزیستانسیالیسم
· اگزیستانسیالیسم که هستی انسانی
را بی معنا و بیهوده اعلام می کند و غیره.
· مراجعه کنید به اگزیستانسیالیسم، اگزیستانسیالیسم مسیحی
(کاتولیکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر