۱
شعرای ایران
بهترین اشعار خود را در سوگ همنوعان خود
یعنی
در حق مرده ها می سرایند.
مثال:
۱
شاملو بهترین شعرش را در سوگ فروغ سروده است.
همان شاملویی که
به دکتر خصوصی اش می گوید:
«من از فروغ خوشم نمی امد.
با زنم دوست بود.
ولی به من چراغ سبز نزد.
ضمنا
تنش
بوی بد می داد که از ده فرسخی به مشام می رسید.»
سیاوش کسرایی
هم
بهترین اشعارش را در سوگ چگواران و فروغ و حیدر مهرگان سروده است.
۴
طرفه این است که فروغ از سیاوش علنا انتقاد کرده بود
و
گفته بود:
«شعر سیاوش فاقد صداقت است.»
۵
عظمت مدنی، فکری و شخصیتی هر دو
هم
همینجا
معلوم می شود:
فروغ صادقانه ابراز نظر می کند تا از حقیقت عینی دفاع کند
و
سیاوش به طرز عینی و سوسیال و راسیونال
در
سوگ فروغ
از اعماق وجود خویش
می سوزد و می گرید.
۶
جانسوزترین نوحه ها در سوگ شهید کربلا سروده شده اند
که
جلاد جوانان ایران بوده است.
۷
هنر اصلی و کسب و کار جد اندر جدی اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان
مرده ستایی و مرده پرستی
ضمن زنده ستیزی
است.
۸
اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان
چشم دیدن لیاقت و سعادت همدیگر را ندارند.
۹
حاضرند برای هر عرعری از هر بیگانه ای هورا کشند
ولی
به ضرب شلاق هم اندیشه همولایتی خود را
تأیید نمی کنند
مگر پس از مرگش.
۱۰
اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان
مرتب و پیگیرانه
از همدیگر خبر می گیرند
احوال پرسی می کنند
ابراز نگرانی می کنند
نه
به
دلیل علاقه عمیق به همدیگر
بلکه
برای شنیدن خبر مرض و مرگ همدیگر
سیمین بهبهانی
می دانست
و
علنا می گفت:
هنوز زنده ام.
می دانم که منتظر مرگ من هستید.
۱۲
اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان
سعادت خود را در ذلت همنوعان خود می جویند.
۱۳
ضمنا در پرتو این روانشناسی تاریخی ـ طبقاتی
می توان
دهشت مبتنی بر عالی ترین درجه قساوت و بی رحمی ساواکی ها به ویژه اجامر جماران
در حق جوانان و پیران توده را درک کرد و توضیح داد.
۱۴
و گرنه شقه شقه کردن آنان و افکندن شقه های اندام شان جلوی ددان خاوران را
شکنجه تا حد مرگ را
پرونده سازی و رسواسازی خردستیزانه آنان را
نمی توان توضیح داد.
۱۵
واسیلی یان
در
اثرش
تحت عنوان چنگیزخان
از
تجار ایرانی
نام می برد
که
دقیقترین اطلاعات ژئوپولیتیکی و استراتژیکی
را
در اختیار خان خونخوار مغول قرار داده اند
یعنی
تخریب کشور خود را آگاهانه تسهیل و امکان پذیر کرده اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر