۱۳۹۸ مهر ۱۹, جمعه

ايرج ميرزا از دیدی دیگر (۱۲)


ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
 
شاه و جام

۱
پادشهان
 را 
همه
 این است حال:
«سهل شمارند امور محال»

جالب 
در
این بیت شعر ایرج میرزا
تعمیم صفت سهل انگاری به همه شاهان جهان است.
 
مکتوبات سلاطین قاجار به سفرای ایران در کشورهای دیگر
منتشر شده اند
که
از
قیاس به نفس حضرات خرفت و خر
حکایت دارند.
 
اگر
هم
منتشر نمی شدند
از
همین بیت شعر شاهزاده قاجار
می شد
به
بی خبری آنها از این و آن
پی برد.
 
سلاطین اروپا
را
به
دو دسته زیر طبقه بندی کرده اند:
 
الف
سلاطین تنویریافته
که
دربارهای شان مراکز رفت و آمد فلاسفه و علما و ادبای متجدد بوده است
و
در
گذار جامعه از فئودالیسم به کاپیتالیسم
نقش چشمگیر داشته اند.
 
ب
سلاطین ضد روشنگری
که
مدافع مناسبات تولیدی فئودالی
بوده اند.
 
۲
پادشهان
 را 
همه
 این است حال:
«سهل شمارند امور محال»
 
شازده حراف و علاف و عیاش و الواط،
از
جهان
بی خبر مانده است.
 
خیال می کند
که
همه جا
آسمان
همان رنگ
است
که
در
طویله قاجار 
بوده است.
 
۳
با
 سر و جان همه
 بازی کنند
تا 
همه جا
 دست درازی کنند
 
مشخصه دیگر شاهان جهان
از
دید شازده حراف و علاف و عیاش و الواط
بازی
با
سر و جان همه
از
سویی
و
دست درازی به همه جا
از
سوی دیگر
است.
 
شازده
عنقلابی
است.
 
شازده
 سلاطین فئودالی
را
حتی
مورد انتقاد قرار می دهد.
 
به
قول نصرت الله نوح
حتی
در
ذم احمد شاه قاجار
شعری سروده است.
 
اما
همین شازده عنقلابی
با
شنیدن انتقاد عارف قزوینی از پدر بزرگش فتحعلی شاه
مجلس
را
به
اعتراض
ترک می گوید 
و
 شعری بر ضد عارف 
سر هم بندی می کند.
 
 
ابوالقاسم عارف قزوینی
(۱۸۸۲ ـ ۱۹۳۴)
 شاعر و تصنیف‌ساز
آثار:
 دیوان اشعار
 تصانیف موسیقی
مجموعه آثار،
دىوان عارف قزوىنى
 شامل غزل، قصىده، مثنوى، مرثية، شعرهاى متفرقه و تصاىیف
 
۴
با
 سر و جان همه
 بازی کنند
تا 
همه جا
 دست درازی کنند
 
محتوای این «انتقاد» عنقلابی ایرج میرزا
از
شاهان
چیست؟
 
آماج شاهان از بازی با سر و جان مردم
دست درازی به همه جا
ست.
 
ضمنا
دلیل بازی شاهان با سر و جان مردم
«سهل انگاری» آنان
«سهل شمردن امور محال»
است.
 
بدین طریق
دیالک تیک سهل انگاری و بازی با سر و جان مردم سرهم بندی می شود:
سهل انگاری
(علت)
منجر
به
بازی با سر و جان مردم 
(معلول)
می شود.
 
ماهیت طبقاتی اشرافیت فئودال و روحانی
بدین طریق و با این ترفند
ماستمالی می شود
و
به
گردن سهل انگاری
انداخته می شود.
 
انگار نه انگار
که
تاریخ هزار ساله فئودالیسم
تاریخ جنگ های کثیف لاینقطع
بوده است.
 
مراجعه کنید
به
حماسه داد
اثر جوانشیر.
 
۵
با
 سر و جان همه
 بازی کنند
تا 
همه جا
 دست درازی کنند
 
شازده قاجار
در
این بیت شعر
ضمنا
دیالک تیک وسیله و آماج
را
به
شکل دیالک تیک بازی با سر و جان مردم و دست درازی در همه جا بسط می دهد.
 
بدین طریق و با این ترفند،
بازی با سر و جان مردم
نه
طرز و طریق و رسم و روال زندگی انگلی اشرافیت فئودال و روحانی،
نه
جزء جدایی ناپذیر ایده ئولوژی اریستوکراسی 
بلکه
وسیله ای برای دست درازی
است.
 
۶
جام طلایی به کف شاه بود
پرت به گرداب کذایی (آنچنانی) نمود

گفت 
که
 هر لشکری شاهدوست
آورد این جام به کف
 آن او ست
 
معنی تحت اللفظی:
شاه جام زرین
را
به رود هولناک افکند
و
گفت:
«هر کس جام زرین را بیرون آورد به او تعلق خواهد داشت.»
 
محتوای این اندیشه چیست؟
 
این
اندیشه
که
ربطی 
به
بازی با سر و جان مردم
ندارد.
 
اردوگاه و تفرجگاه سلاطین و خوانین فئودالی
محل گردهم آیی خواص (درباریان)
است
و
نه
مردم.
 
مخاطب شاه
هم
اشراف زادگان و شاهزادگان هستند
و
نه
توده مردم.
 
ضمنا
سلاطین
که
 با
این جور کردوکارها
به
همه جا دست درازی نمی کنند.
 
اکنون
هم
از
خریت شازده قاجار
پرده برمی افتد،
هم
از
خردستیزی (ایراسیونالیسم) او
و
از
واقعیت ستیزی (ایرئالیسم) او.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر