۱۳۹۸ مرداد ۲۷, یکشنبه

سیری در غزلی از خواجه شیراز (۱۶)


حافظ
 
ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار

۱

اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید
 
معنی تحت اللفظی:
احتمال آن می رود 
که
به
بوی مشکین شراب
مرا
به
سوی خود کشد.
برای اینکه از زهد مبتنی بر ریا
بوی خیر نمی آید.

خواجه
 در
 این بیت غزل
دوئالیسم خیر و شر
را
به 
شکل دوئالیسم باده خواری و زهد ریا فروشی بسط می دهد.

باده خوار
بدین طریق
بازتعریف می شود
و
به
معنی
زاهد صادق و بی ریا
جا زده می شود.

۲
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
و این زهد خشک را به می خوشگوار بخش

طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

زهد گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند
در حلقه چمن به نسیم بهار بخش
معنی تحت اللفظی:
صوفی بهتر است 
که 
گلی بچیند 
و 
قبای وصله دوزی شده اش
 را
 به
 خار ببخشد
و
ضمنا
به
عوض زهدفروشی
باده خواری پیش گیرد.

ساز و برگ تصوف
را
با
آهنگ چنگ 
و
تسبیح و طیلسان
را
با
می خوشگوار
جایگزین سازد
و
زهد گران
را
به
نسیم بهار بخشد.

برای اینکه
شاهد و ساقی
اعتنایی به زهد و مخلفات ندارند.

خواجه در این غزل
هم
میان صوفی و زاهد
علامت تساوی می گذارد
و
هم
ساز و برگ تصوف و زهدفروشی
را
با
مخلفات عشرتکده و میکده
تعویض می کند.

آلترناتیو خواجه
برای
زهد مبتنی بر ریا
نه
الترناتیوی سوسیال (اجتماعی) و راسیونال (عقلی)
بلکه
الترناتیوی آسوسیال (ضد اجتماعی) و ایراسیونال (ضد عقلی)
است.

یعنی
الترناتیوی بند تنبانی
است.

تفاوت تعیین کننده خواجه شیراز با شیخ شیراز
همین
است.

شیخ شیراز
مدرسه
را
به 
عنوان
الترناتیو برای خانقاه
و
علم
را 

به 
عنوان
الترناتیو برای عبادت
عرضه می دارد.

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق 
را
گفتم: 
«میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟
گفت:
 «آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را.»
گلستان  باب دوم در اخلاق درویشان

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر