۱۳۹۸ مرداد ۴, جمعه

ندانمگرایی (اگنوس تیسیسم) (۲) (بخش آخر)

 پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
 شین میم شین 


ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
 برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

۱
·      کانت با آموزه «چیز در خود» خود نوع جدیدی از اگنوستیسیسم را رواج داد.

۲
·      تز کانت حاکی از آن بود که شناخت فقط قادر به درک پدیده ها ست و از درک چیزهای در خود عاجز است.

۳
·      تز کانت حاکی از آن بود که تنها فرم های نمودین چیزها هستند که قابل شناسائی اند.

۴
·      اما چیزها، آن سان که در خویشتن خویش هستند، درشان به روی شناخت بسته است و غیر قابل شناسائی اند.

۵
·      «از تجزیه و تحلیل ترانسندنتال، این نتیجه مهم به دست می آید که فهم انسانی، بی واسطه تجربه هرگز نمی تواند از شناخت فرم های نمودین خارجی چیزها بطور کلی پا فراتر نهد.
·      چون فقط پدیده ها می توانند موضوع شناخت قرار گیرند، پس فهم انسانی نمی تواند از چارچوب حسیت، که در درون آن، کلیه چیزها برای انسان ها وجود دارند، پا فراتر نهد.»
·      (کانت، الف ۲۴۶)

۶
·      ازاین رو، به نظر کانت، دانش ما راجع به هر چیز، همواره محدود به تأثیری است که آن چیز در حواس ما به جا می گذارد و هرگز دانشی در باره خود آن چیز نخواهد بود.

۷
·      انکار قابل شناسائی بودن «چیز در خود» از سوی کانت، اما به معنی انکار وجود آن نیست.

۸
·      برعکس، «مفهوم هر پدیده و نمودی بطور کلی، طبیعتا دلیل بر وجود چیزی است که با آن انطباق دارد، چیزی که در خود پدیده (نمود) نیست.

۹
·      زیرا پدیده (نمود) نمی تواند برای خود و در خارج از تصور ما وجود داشته باشد.

۱۰
·      واژه پدیده (نمود)، خود از رابطه آن با چیزی حکایت می کند که تصور بیواسطه اش هرچند حسی است، ولی به صورت در خود (فی نفسه) و بدون این حسیت ما، یعنی مستقل از حسیت ما باید وجود داشته باشد.»
·      (کانت، الف ۲۵۱)

۱۱
·      کانت این چیز مستقل از حواس انسانی را چیز در خود می نامد.

۱۲
·      او با مفهوم «چیز در خود» قصد نشان دادن حد و مرز شناخت بشری را دارد.

۱۳
·      مفهوم هر چیز «که نه به عنوان موضوع چیزها، بلکه به مثابه چیز در خود، به مثابه چیزی که تنها به وسیله فهم محض می تواند اندیشیده شود»، مفهومی ضرور است «تا نگرش حسی تا خود چیزهای در خود بسط داده نشود، یعنی تا اعتبار عینی شناخت حسی محدود شود.»
·      (کانت، ب ۳۰۹)

۱۴
·      کانت با این نظر که شناخت انسانی فقط قادر به درک پدیده ها ست و نه چیزها، آنطور که در خود هستند، به تئوری شناخت خود هیئتی اگنوستیسیستی می بخشد.

۱۵
·      انگلس در آثار خود تحت عناوین «توسعه سوسیالیسم از اوتوپی به علم» و «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان» و لنین در اثر خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» ارزیابی و انتقاد همه جانبه ای از اگنوستیسیسم ارائه می دهند.

۱۶

·      انگلس و لنین در انتقاد خود خاطرنشان می شوند که با اتکاء صرف بر وسایل معرفتی ـ نظری (وسایل تئوری شناخت)، نمی توان به مقابله با اگنوستیسیسم برخاست، بلکه باید پراتیک را به مثابه معیار تعیین کننده حقیقت به خدمت گرفت و بطلان اگنوستیسیسم را نشان داد:
·      «پراتیک بطلان قطعی اگنوستیسیسم و یاوه های فلسفی دیگر را اثبات می کند.
·      اگر ما بتوانیم صحت درک خود را از یک جریان طبیعی ثابت کنیم، جریانی که ما خود بدان جامه عمل پوشانده ایم، تحت شرایط مشخصی به وجود آورده ایم و برای اهداف خود به خدمت گرفته ایم، آنگاه فاتحه «چیز در خود» غیر قابل شناسائی کانت به خودی خود خوانده می شود.»
·      (مارکس و انگلس «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۶)

۱۷
·      وقتی انسان معارف (شناخت های) خود را در تکنیک (فن)، صنعت، علم و حیات اجتماعی به طور موفقیت آمیزی به کار می بندد و بدین طریق، معارف او مورد تأیید و تصدیق پراتیک قرار می گیرند، این امر در عین حال بدان معنی است که معارف یاد شده، ماهیت موضوع شناخت را منعکس کرده اند.

۱۸
·      اگنوستیسیسم هیوم و کانت عمدتا نتیجه درجه نازل توسعه علوم در آن زمان بوده است.
·      از این رو، آن بطور تاریخی، هم قابل فهم است و هم قابل توجیه و توضیح.

۱۹
·      اما وقتی ازپایان قرن نوزدهم تا عصر حاضر، علیرغم پیشرفت غول آسای علوم،  هنوز هم در فلسفه بورژوائی همچنان تلاش می شود (بویژه در انواع و اقسام جریانات پوزیتیویستی) تا اگنوستیسیسم به مثابه نظریه معرفتی ـ نظری جدی، احیا شود، آنگاه ما با تشبثات فلسفی ـ نظری ارتجاعی سر و کار داریم که با فلسفه و علم تنها نام مشترکی دارند.

·      مراجعه کنید به چیزدرخود، شناخت.

 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر