حکایت «بره»
جلیل محمدقلی زاده
برگردان
جلیل محمدقلی زاده
برگردان
الف میم شیری
قربانعلی وقتی به خانه رسید، از شادی در پوست خود نمی گنجید.
چون عیال دلیل شادمانی او را پرسید،
جواب داد:
«ببین عیال!
امروز فهمیدم که خان بزرگ خیلی به من لطف دارد.»
عیال
«ببین عیال!
امروز فهمیدم که خان بزرگ خیلی به من لطف دارد.»
عیال
ـ شگفت زده ـ
پرسید:
«چطور فهمیدی؟»
قربانعلی فخرفروشانه جواب داد:
«خان بزرگ از درشکه خود در راه، سرش را بیرون آورد»
«چطور فهمیدی؟»
قربانعلی فخرفروشانه جواب داد:
«خان بزرگ از درشکه خود در راه، سرش را بیرون آورد»
و
به
من
گفت:
«پیر خر، برو کنار!»
پایان
«پیر خر، برو کنار!»
پایان
۱
بره
عنوان این طعنه جلیل محمدقلی زاده
بره
است.
در
عناوین حکایات
محتوای ماهوی آنها
تبیین می یابد.
منظور جلیل محمدقلی زاده
از
بره
به
احتمال قوی
قربانعلی
است.
قربانعلی
بنا بر این حکایت،
رعیتی
است.
جلیل محمدقلی زاده
در این حکایت،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک ارباب و رعیت (قربانعلی) بسط می دهد
تا
به
انتقاد اجتماعی
مبادرت ورزد.
آنتون چخوف
هم
نمایشنامه ای
تحت عنوان
بی عرضه
دارد.
نه
رعیتی،
بلکه
کلفتی
است.
تشابه عناوین این دو اثر هنری
حیرت انگیز
است.
۲
بره و بی عرضه
میان بره و بی عرضه
تفاوت ماهوی چندانی وجود ندارد.
بره و بی عرضه خطاب کردن همنوعی
اما
به
چه معنی است؟
۳
بره و بی عرضه
این دو مفهوم
قبل از همه
حاوی و حامل تحقیر
اند.
یعنی
هم
رعیت
توسط جلیل محمد قلی زاده
تحقیر می شود
و
هم
کلفت
توسط آنتون چخوف.
این
تحقیر
بی اعتنا به نیت مؤلفین (سوبژکت تحقیر)
اما
به
چه معنی است؟
۴
بره و بی عرضه
این
قبل از همه
به
معنی برخورد یکسان
به
اقطاب دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
(ارباب و رعیت و کلفت)
است.
هم
جلیل محمدقلی زاده
و
هم
آنتون چخوف
به
تحقیر توده (رعیت و کلفت)
می پردازند.
یعنی
طبقه حاکمه
(ارباب)
را
در
بهترین حالت
به
حال خود
رها می کنند.
در
بدترین حالت
به
آب زمزم
می شویند.
سؤال
این
است
که
چرا
و
به
چه دلیل؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر