قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
ولی
اتفاقاً
آقای هزارخانی
همین پراتیسیسمِ تنگ میدان
را
توصیه می
کند.
آقای هزارخانی با تعبیر نادرست از قصه بهرنگی،
میخواهد نشان دهد
که
گویا
ارادۀ فردی
کلید همه قفل ها
ست.
مثلاً
بهرنگی
جایی در قصه مورد
بحث،
از
گفتگوی ماهی با ماه
سخن می گوید.
ماه میگوید که انسانها قصد دارند بر روی او بنشینند.
ماهی
ماه میگوید که انسانها قصد دارند بر روی او بنشینند.
ماهی
با تحیّر،
در
این نکته
شک می کند.
ماه در پاسخ او میگوید:
"آدمها هر کار که دلشان بخواهد..."،
ماه در پاسخ او میگوید:
"آدمها هر کار که دلشان بخواهد..."،
ولی
ماه فرصت
نمی کند
لفظِ "میکنند" را بر زبان جاری سازد،
زیرا ابرِ سیاهی چهره اش
را می پوشاند.
برای هزارخانی
این اپیزود،
پایه یک تعمیم فلسفی بزرگ قرار می گیرد.
وی
می نویسد:
"تمام صحنۀ شب و گفتگوی ماهی سیاه کوچولو با ماه
برای این است
که
یک
بار دیگر
این مطلب گفته شود
که
انسانها
هر کاری که دلشان بخواهد می
کنند
و
یک بار دیگر عاملِ اراده در پیروزی بر "محال" و "غیرممکن"
برجسته (می) شود.
این طرز طرحِ مسئله،
اراده گرایی و وِلونتاریسمِ صِرف
است.
اراده
و
نیز
خِردِ انسانی
فقط و فقط با درکِ قانونمندی روندهای اجتماعی
و از طریق استفاده صحیح و متناسب از آنها میتواند
آن وظایفی
را
که
مطرح است
حل کنند.
(انسان ها)
هر کار که دلشان بخواهد
نمیتوانند بکنند
هر قدر هم
که ارادۀ توانا داشته باشند.
پیروزی بر محال و غیر ممکن،
یعنی اموری که
حل آن در دستور روز تاریخ نیست،
نیز شدنی نیست.
۱
ولی
اتفاقاً
آقای هزارخانی
همین پراتیسیسمِ تنگ میدان
را
توصیه می
کند.
کاش چنین بود.
فاجعه
فجیع تر از این چیزها
ست
که
طبری
تصور می کند.
عملگرایی
(پرکتیسیسم)
عمل ـ گرایی
است.
آنچه
که
فاشیسم
(پان اسلامیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، دیمدامیسم ـ لیملامیسم)
و
فوندامنتالیسم
مطرح می کنند
و
عملی می سازند،
ربطی
به
عمل
به
معنی واقعی کلمه
ندارد.
عمل
چیست؟
عمل
در
زبان فارسی
ترجمه دو مفهوم مهم فلسفی است:
الف
عمل
ترجمه
مقوله فلسفی بسیار مهم پراتیک
است
که
یکی
از
مهم ترین کشفیات مارکس و انگلس
است.
مراجعه کنید
به
پراتیک
دیالک تیک تئوری و پراتیک
(نظر و عمل)
ب
عمل
ترجمه مفهوم فلسفی دیگری است
که
در
زبان آلمانی
هندلن
(
Handeln )
است.
مراجعه کنید
به
عمل
۲
ولی
اتفاقاً
آقای هزارخانی
همین پراتیسیسمِ تنگ میدان
را
توصیه می
کند.
عمل
اولا
به
تأثیرگذاری آگاهانه، هدفمندانه و آماجگرایانه فردی و کلکتیو سوبژکت های انسانی
بر
اوبژکت های محیط طبیعی و اجتماعی شان
اطلاق می شود.
این
اجامر
بدون استثناء
خر و خردستیز
اند.
خریت + خردستیزی = جنون
یعنی
اینها
توان تفکر بخور و نمیر
حتی
ندارند
تا
به
«تأثیرگذاری آگاهانه، هدفمندانه و آماجگرایانه بر محیط طبیعی و جامعه ای خویش»
نایل آیند.
اینها
حتی
عاجز از جمله بندی درست
اند.
اینها
را
به
هیچ وجه من الوجوه
نمی توان
عملگرا
قلمداد کرد.
بهترین تعریف
از
این زباله ها
را
مدیون سران انقلاب سفید
هستیم:
خرابکار.
مفهوم خرابکار
مفهومی رئالیستی و راسیونالیستی
است.
بگو:
جاوید شاه
تا
رستگار شوی.
۳
ولی
اتفاقاً
آقای هزارخانی
همین پراتیسیسمِ تنگ میدان
را
توصیه می
کند.
مفهوم عمل
به
کردوکار خاص انسانی
نسبت داده می شود.
مفهوم عمل
را
اما
نباید
با
مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی کردوکار
یکی پنداشت:
چون عمل گشتاورهای سوبژکتیو، هدفمندانه، تصمیم گیرانه و انگیزه ای کنش ها
را
عمده می کند.
این
اجامر
را
اما
نمی توان
سوبژکت
به
معنی واقعی کلمه
تصور کرد،
سوبژکتی که بتواند بیندیشد، هدف و آماج برای کردوکار خود تعیین کند
و
خردگرایانه
تصمیم بگیرد.
اینها
عمدتا
روانی و دیوانه
اند.
مجانین
قادر به تفکر و تصمیمگیری
نیستند.
برده و اسیر تصادفات
اند.
۴
ولی
اتفاقاً
آقای هزارخانی
همین پراتیسیسمِ تنگ میدان
را
توصیه می
کند.
عمل
به
معنی عملیات عام انسان های منفرد و یا کلکتیو (دسته جمعی)
برای تحول اوضاع موجود
است.
انسان ها
در
جریان این امر
می توانند
عملیات معینی
را
از
انبوهه عملیات ممکنه
بنا بر هدف و برنامه نهائی از قبل پیش بینی و تدارک دیده شده
انتخاب کنند و تحقق بخشند.
اگر
طبری
چند دقیقه
با
این
اجامر
معاشر شده بود،
متوجه می شد
که
اینها
اصلا
به
فکر تحول اوضاع موجود
نیستند.
پیش شرط تحول طلبی
تعیین پیشاپیش آماج استراتژیکی
است.
اینها
تاکتیک کذایی خود
را
یعنی
ترور پاسبانی
را
و
یا
انفجار بمبی
را
ضمنا
استراتژی خود
می پندارند.
اینها
اصلا
«هدف و برنامه نهائی از قبل پیش بینی و تدارک دیده شده»
ندارند
تا
از
«انبوهه امکانات و عملیات
یکی
را
انتخاب کنند و تحقق بخشند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر