جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مفاهیم کلید رهایی از خریت و خام اندیشی اند.
۱
سهل انگاری در مفاهیم
خطرناک است و خونین است و خوفناک است.
۲
دیکتاتوری
همیشه و همه جا
طبقاتی است
و
نه
دلبخواهی:
اسلامی
نظامی
مسیحی
یهودی
بودایی
۳
یا
تفکر مفهومی
و
یا
عرعر غرا از جنس اعلی
به قول ایمانوئل کانت والا
هوشنگ ابتهاج
سایه
خیال دلکش پرواز در طراوت ابر
به خواب می ماند
پرنده در قفس خویش
خواب می بیند
پرنده در قفس خویش
به رنگ و روغن تصویر باغ می نگرد
پرنده می داند
که
باد
بی نفس
است
و
باغ
تصویری است.
پرنده در قفس خویش
خواب می بیند.
معنی تحت اللفظی:
پرنده آرزومند پرواز در طراوت ابر است.
آرزوی پرنده
اما
آرزویی پاسیو (منفعل) است و نه اکتیو.
پرنده
خر نیست.
پرنده می داند که زندانی است و همه چیز دور و برش قلابی است:
باد
بی نفس است
و
توخالی است
و
باغ
تصویری بیش نیست
۱
اگر پرنده واقعا داننده و اندیشنده باشد،
باید
تا دیر نشده
دست به کار شود.
۲
یعنی
خواب و رؤیا را به عمل رهایی بخش استحاله بخشد
و
از
قفس آهنین
رهی به آسمان رهایی بگشاید.
۳
تا
به
پرواز دلکش در طراوت ابر نایل آید.
۴
مولوی
صدها سال قبل از سایه
از
زبان طوطیان اندیشنده
فوت و فن و ترفند رهایی
را
تبیین داشته است.
مثالی چند در زمینه بیگانگی با مفاهیم
۱
تحلیل شما مأیوسانه وبد بینانه است.
حریف
۲
پسیمیسم و تحلیل پسیمیستی با صد من سریش حتی به ما نمی چسبد.
۳
پسیمیسم از عناصر ایده ئولوژیکی امپریالیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم است.
۴
یأس
هم به همین سان
از مفاهیم فلسفه فاشیستی حیات (اگزیستانسیالیسم، شوپنهاور، البرکامو و غیره) است.
۵
طبقه کارگر و ایده ئولوژی اش
یعنی مارکسیسم ـ لنینیسم
اوپتیمیست است.
۶
تحلیل ما رئالیستی و راسیونالیستی است.
۷
احزاب وطنی
بیشتر
به
طویله
شباهت دارند.
۸
خیلی از انها
باندهای رهزنی
اند.
۹
جست و جوی اندیشنده در این طویله ها به جست و جوی سوزن در کاهدان شباهت دارد
چرا با اتحادعملِ فراگیر در جنبش سندیکایی زحمتکشان باید بهمقابله با برنامههای رژیم ولایت فقیه برخاست؟!
ابولهب
۱
ابولهب
معنی حرف دهانش را نمی داند.
۲
این شعار ابولهب
دال بر آن است
که
او
از دیالک تیک وسیله و فونکسیون
بی خبر است.
۳
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
به چه معنی است.
۴
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
بدان معنی است
که
هر وسیله ای
بسته به ساختارش
فونکسیونی دارد.
۵
مثال
قابلمه
برای پخت و پز است.
۶
ساختار قابلمه
یعنی فرم ترکیب اتم های مثلا آهن در قابلمه
فونکسیون پخت و پز را امکان پذیر می سازد.
۷
اما
چرخ خیاطی
به دلیل ساختاری اش
به
درد پخت و پز نمی خورد.
۸
چرخ خیاطی به درد دوخت و دوز می خورد.
۹
سندیکا
برای دفاع از منافع اعضای سندیکا
مثلا
اربابان چرخ خیاطی سازی و یا قابلمه سازی
و
یا
کارگران کارخانه چرخ خیاطی سازی و قابلمه سازی
است.
۱۰
مبارزه سیاسی
فونکسیون سندیکا و جنبش کذایی سندیکایی نیست.
۱۱
مبارزه سیاسی فونکسیون چیست؟
اسلام دینیست که نه حقوق زنان را به رسمیت میشناسد و نه عزت و احترامی برای این کودکان بینوا قائل است.
حریف
۱
ادیان
را
و
هر چیز دیگر
را
باید مورد تحلیل تاریخی و مشخص قرار داد.
۲
مثلا
اسلام آغازین
فمینیستی
بوده است.
۳
زنده به گور سازی نوزادان مؤنث را
ممنوع اعلام کرده است.
۴
مسیحیت آغازین
حاوی
حتی
عناصری از سوسیالیسم
یعنی
برابری زن و مرد
و هر انسان با همنوعش
و
تقسیم عادلانه ثروت جامعه
بوده است.
۵
اما
همان اسلام و مسیحیت در فرماسیون اقتصادی تاریخی و مشخص دیگر
مثلا
مسحیت
و
اسلام فئودالی واپسین
آنتی فمینیستی (زن ستیز) و زحمتکش ستیز بوده است.
۶
مذهب
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است و تابع زیربنای اقتصادی است
۷
تعیین کننده در دیالک تیک زیربنا و روبنا
زیربنا ست.
۸
پیش به سوی تمرین تفکر مفهومی و فراگیری درست اندیشی
و
کسب توان تحلیل علمی و انقلابی مسائل
مفاهیم فلسفی را نباید تحت اللفظی معنی کرد.
۱
روشنفکر یک مفهوم فلسفی است.
۲
مفاهیم فلسفی را نباید تحت اللفظی معنی کرد.
۳
روشنفکر قشری اجتماعی است که نان سفره اش را با کار فکری درمی آورد.
۴
بنابرین
روشنفکریت نه فخر است و نه ننگ.
۵
هر مرثیه خوانی
روشنفکری است.
۶
هر آخوندی
هر شاعری
هر مهندسی
هر وکیلی
هر پزشکی
هر معلمی
هر ترانه خوانی
روشنفکری
است
احزاب سیاسی نمایندگان طبقات اجتماعی اند.
حریف
حتما نباید چنین باشد.
۱
بیش از هزار سال گذشت
بی آنکه توده های برده و رعیت
حزب خاص خود را
داشته باشند.
۲
حزب بردگان قلمداد کردن خود
که
به
طور اوتوماتیک به معنی حزب بردگان بودن نیست.
۳
خیلی از احزاب سیاسی
اصلا حزب نیستند
چه رسد به اینکه حزب سیاسی باشند.
۴
آدم باید خر باشد و خیال کند که اینهمه حزب کمونیست
واقعا احزاب سیاسی اند.
۵
تعداد احزاب کمونیست ایرانی
بیشتر از تعداد کارگران ایران است.
۶
احزاب کمونیست
کم و نیست
اند
و
به دلیل بیسوادی
کم و نیست
را
به هم چسبانده اند و خلایق خر خیال می کنند که کمونیست اند.
۷
طبقه کارگر ایران
حزب طراز نوین خود را
هنوز ندارد.
۸
من که چشمم نخورد آب از این فقر عمیق
۹
ما حدود ۲۰ هزار دوست مجازی داریم
در این ۲۰ هزار
فقط یک نفر مارکسیست است.
۱۰
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
از تحلیل تا توهین
تفاوت از زمین تا آسمان است.
۱
نه.
شما اشتباه می کنید.
۲
در جمله ما
تحلیل واژه وجود داشته است و نه توهینواژه
۳
اولا
ما
کسی نیستیم
که
به کسی توهین کنیم.
۴
ثانیا
شما مفاهیم را نمی شناسید.
۵
چون
فئودالی می اندیشید.
۶
سگ در ایده ئولوژی فئودالی
توهینواژه است.
۷
اما
نه
در ایده ئولوژی ما
۸
ما
به سگ بودن خود
مفتخریم
درست به همان سان
که مارگاریت تاچر
لاشخور آهنین
به
عنگلیسی بودن خود مفتخر بود.
۹
شما خیال می کنید
که
لاطائلات گفتن
به
لاطائلات
توهین
است.
۱۱
لاشخور گفتن
به
لاشخور
اهانت به لاشخور است.
۱۲
این ایده ئولوژی فئودالی شما ست که موجب این ارزیابی تان می شود.
۱۳
این ایده ئولوژی شما
اعتبار عقلی و علمی ندارد.
۱۴
لاشخور گفتن به لاشخور
نشانه تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی
است.
۱۵
ببینید
تفاوت طبقاتی تحلیل
از کجا ست تا به کجا
۱۶
حالا حتما
خیال خواهید کرد که ما به شما توهین کرده ایم
چون ایده ئولوژی شما
را
فئودالی
ارزیابی کرده ایم.
۱۷
این ولی توهین نیست.
این تحلیل است.
تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی است.
۱۸
خلایق ولی توان تمیز تحلیل از توهین را ندارند.
چون
کسب و کارشان
تحویل دادن دروغ به همدیگر است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر