علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمه‌ی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۱
درنتیجه
ایدئولوژی این جنبش‌ها
همیشه
شکل ناسیونالیسم (ملی‌گرایی)
به
خود
می‌گیرد.
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی
هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
در
وجه عمده
(اگرچه نه همه‌جا)
بر این
باور است
که
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه،
فرایند
جهانی‌کردن
است.
استاد عوامفریب دانشکاه
به
تحریف مفاهیم
کمر بسته است.
نخست
نئوفاشیسم
را
ناسیونالیسم
جا می زند
و
بعد
به
تحریف ناسیونالیسم
می پردازد.
ناسیونالیسم
به
زعم استاد
یعنی
«علاقه به بازیابی
هویت ملی، کنترل، و منابع خود»
این مفهوم کج و معوج
به
چه معنی است؟
آیا
کسی
که
به
هویت ملی اش
به
کنترل (؟)
و
به
منابع خود
علاقه داشته باشد،
نماینده ناسیونالیسم
است؟
۲
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی
هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
استاد در عوامفریبی
می داند
که
دروغ می گوید
و
قصد خر کردن خلایق
را دارد.
به
همین دلیل
«این»
را
به
ناسیونالیسم
می افزاید.
بدین طریق
مفهوم فلسفی ناسیونالیسم
را
سلب عامیت
می کند.
سؤال این است
که
اولا
مگر
«تشکیلات سیاسی و
رسانه‌ای»
(استبلیشمنت، احزاب امپریالیستی تاکنونی و رهبران سیاسی)
به
«هویت ملی، کنترل، و منابع خود»
بی علاقه بوده اند؟
مگر
مگی تاچر
پوپولیست بود؟
مگی تاچر
تا
مغز استخوان
متعلق
به
«تشکیلات سیاسی و
رسانه‌ای»
(استبلیشمنت، احزاب امپریالیستی تاکنونی و رهبران سیاسی)
بود
که
می گفت:
«من مفتخرم که انگلیسی ام»
و
نئوفاشیست های آلمانی
با
استناد به او
می گفتند
که
آنها هم مفتخرند که آلمانی اند.
من ـ زور بعضی ها
از
«بازیابی هویت ملی»
چیست
اگر
عوامفریبی
نیست؟
مگر
هویت ملی امریکایی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها، ایتالیایی ها و غیره
از
بین رفته بوده
که
لاشخورهای نئوفاشیستی
ظهور کنند و بازش یابند؟
مگر
مرکل و می و ماکرون و غیره
به
حراج منابع خود
پرداخته بوده اند
که
لاشخورهای نئوفاشیست بیایند
و
از
علاقه
به
منابع خود
دم بزنند؟
اگر منظور استاد عوامفریب
از
مفهوم «کنترل»
کنترل سرحدات کشوری باشد،
باید
به
اطلاع او
رسانده شود
که
با
تشکیل اتحادیه اروپا
سرحدات قاره ای
تشکیل شده اند
تا
سکنه اروپا
در
درون اروپا
بی نیاز از پاسپورت و ویزا
حرکت کنند
و
نیروی کار خود
را
بفروشند
و
یا
محل سکونت مطلوب خود
را
تعیین کنند.
این
اما
در
تحلیل نهایی
به
چه
معنی بوده و است و خواهد بود؟
محتوای طبقاتی ایده تشکیل اتحادیه اروپا
و
ایده گلوبالیزاسیون
(ایده تشکیل دهکده جهانی)
چه بوده است؟
۳
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی
هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
برای درک و توضیح محتوای طبقاتی ایده تشکیل اتحادیه اروپا
و
ایده گلوبالیزاسیون
(ایده تشکیل دهکده جهانی)
باید
با
مفهوم مبارزه طبقاتی از بالا
آشنا شد.
بدین طریق
پر و بال سرمایه
به
وسعت قاره اروپا
و
جهان
باز می شود
و
استثمار توده های مولد و زحمتکش
وسعت و حدت و شدت قاره ای و گلوبال کسب می کند.
مفهوم تشکیل اتحادیه اروپا
زیرمفهومی
از
مفهوم گلوبالیزاسیون
است.
اصطلاح زیر مفهوم
را
به
تقلید
از
اصطلاح ریاضی زیرمجموعه
می سازیم.
با
گلوبالیزاسیون
پر و بال سرمایه
به
وسعت همه قاره های جهان
باز می شود
و
استثمار توده های مولد و زحمتکش
وسعت و حدت و شدت غول آساتری کسب می کند.
بدین طریق
طبقه حاکمه امپریالیستی
دیگر
سرحدات ملی
(حقوق ملل)
را
در
مقیاس جهانی
به
رسمیت
نمی شناسد.
یعنی
دیالک تیک ملی و بین المللی
(ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم)
به
شکل دیالک تیک «ناسیونالیسم» امپریالیستی و کوسموپولیتیسم (جهانوطنی)
بسط داده می شود.
به
همین دلیل
است
که
خرافه ـ مفاهیم امپریالیستی
از
قبیل دهکده جهان، شهروند جهان (جهانوند)، شهروند اروپا، گلوبالیزاسیون و غیره
تبلیغ می شوند.
برای درک و توضیح مفهوم مبارزه طبقاتی از بالا
مثال
می زنیم:
کشورهای اروپای شرقی
مثلا
بلغارستان
دیری است
که
رو به ویرانی می روند.
فرار مغزها
(فرار جوانان، تحصیلکرده ها، پزشکان، پرستاران، زحمتکشان بخش های بنایی و پزشکی و خدمات و غیره)
به
کشورهای امپریالیستی اروپا
(آلمان، ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، فرانسه و غیره)
سکنه این کشورها
را
مفلوج ساخته است.
پزشکان و پرستاران چه بسا پیر انگشت شمار
در
بیمارستان های این کشورهای اروپای شرقی
باید
جای خالی همکاران مهاجر خود به متروپل های امپریالیستی
را
به
هر مشقتی
پر کنند.
کارگران مهاجر از رومانی و غیره
در
انگلستان
در
شرایط ذلت باری
در
حواشی شهرها و یا حتی در بیشه ها
در
گرما و سرمای جانگداز
«زندگی»
می کنند.
سالخوردگان متروپل های امپریالیستی
به
کشورهای اروپای شرقی
مهاجرت می کنند
تا
روزهای آخر حیات خود
را
با
هزینه ای اندک
سپری سازند.
مفهوم مبارزه طبقاتی از بالا
را
در
پرتو این حقایق امور
بهتر می توان درک کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر