۱۳۹۸ خرداد ۵, یکشنبه

دیالک تیک در غزلی از خواجه شیراز (۴)


حریف

 در 
مورد مشروط سازی و مستثنی سازی اقطاب دیالک تیکی
مثال بیاورید:

اقطاب دیالک تیکی
در
تأثیر متقابل  
اند.
 
ناگزیر
از
همزیستی
اند.
 
مشروط کننده یکدیگر
اند
و
در عین حال
مستثنی کننده یکدیگر
اند.

اقطاب دیالک تیکی
ضمن اینکه همدیگر را مشروط می سازند
(شرط وجودی یکدیگرند)،
سودای از عرصه بدر راندن یکدیگر
را
در
 سر 
می پرورند.

خواجه شیراز
در
این غزل
این 
جنبه دیالک تیکی
را
در
فرم های متنوع و متعددی
ماهرانه
تشریح کرده است:
 
مثلا
دیالک تیک خواندن و راندن
را
 
حافظ
 
سمن بویان  غبار غم  چو بنشینند  بنشانند
پری رویان  قرار از دل  چو بستیزند  بستانند
 
 
به
 فتراک جفا 
دل‌ ها  چو بربندند  بر 
بندند
 
ز زلف عنبرین
 جان‌ ها
 چو بگشایند 
بفشانند
 
معنی تحت اللفظی:
سمن بویان و پری رویان
  وقتی آهوان دل ها
را
صید می کنند
و
به
ترک بند اسب خود 
می بندند،
حظ تمام می برند
(و یا فوق العاده محکم می بندند که باز کردنش محال است.)
 
سمن بویان و پری رویان
  وقتی 
جان ها
را
از
کمند زلف عنبربوی شان
باز می کنند
در
فضا می افشانند.
 
 
عنبر 
 (شاهبوی)
  ماده‌ای مومی 
است
 که 
از
 نهنگ عنبر 
به
 دست 
می‌آید. 
در گذشته بیشتر در عطرسازی به کار می‌رفت. 
عنبر 
در 
دستگاه گوارش نهنگ عنبر 
تشکیل می‌ یابد 
و
 از 
راه مخرج یا دهان این جانور
 دفع می‌شود. 
قطعه‌های عنبر دفع شده روی آب دریا یا در ساحل به دست می‌آید.
 
اسم شیمیایی عنبر
اسکاتول
است:
  
۱
 
به
 فتراک جفا 
دل‌ ها  چو بربندند  بر 
بندند
 
خواجه
در
این 
مصراع غزل
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
به
 شکل دیالک تیک سمن بویان و پری رویان ـ دل ها
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک  صیاد ـ صید
از
سوی دیگر
بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن سوبژکت (سمن بویان و پری رویان و صیاد)
می داند.
 
اصولا
به
قول خود خواجه
سمن بویان و پری رویان
کاره ای 
نیستند.
 
چون
«دل می رود ز دستی»
 
منظور خواجه
در 
این مصراع غزل
پسیکولوژی سمن بویان و پری رویان در فرماسیون اقتصادی فئودالی
است:
سمن بویان و پری رویان
وقتی متوجه علاقه کسی به خود می شوند،
به
 با 
اعصاب عاشق گرفتار
به بازی می پردازند
و
او
را
به
جنون می کشند.
 
خواجه
این
دیالک تیک صیاد و صید
(صیدی که خود داوطلبانه و به پای خود به دام صیاد رفته است)
را
در
مفهوم «به فتراک جفا بستن»
تبیین می دارد:
 
به
 فتراک جفا 
دل‌ ها  چو بربندند  بر 
بندند 
 
این
بدان معنی
است
که
سمن بویان و پری رویان
نه
اهل وفا،
بلکه
اهل جفا
هستند
و
عاشق آزاری بیمار روانی گونه 
(پسیکوپاتیکی)
کسب و کارشان
است.
 
انگار
نیمه محروم و محکوم دوم
به
طرز غریزی ـ ژنه تیکی
از
نیمه ممتاز و حاکم اول
انتقام
می گیرد.
 
۲
ز زلف عنبرین
 جان‌ ها
 چو بگشایند 
بفشانند
 
خواجه 
در
این مصراع غزل
نیز
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
به
 شکل دیالک تیک سمن بویان و پری رویان ـ جان ها
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک  صیاد ـ صید
از
سوی دیگر
بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن سوبژکت (سمن بویان و پری رویان و صیاد)
می داند.
 
سمن بویان و پری رویان
(به مثابه سوبژکت و یا صیاد)
در 
این مصراع غزل
جان ها
را
با
کمند زلف شان
صید می کنند.
 
دیالک تیک نهفته در این مصراع
برخلاف دیالک تیک مصراع اول
گشودن جان های عشاق از کمند وافشاندن آنها در فضا ست.

منظور خواجه از افشاندن جان ها در فضا
پریشان سازی فکری عشاق 
است.

خواجه
با
تردستی هنرمندانه ستایش انگیزی
میان انتشار بوی عنبرین گیسو در هوا
و
افشاندن جان های پولوه ریزه (گرد آسا گشته) در فضا
علامت تساوی می گذارد.

این
اگر
شاهکار
نیست،
چیست؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر