احمد سپیداری
منبع:
نوید نو
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
بر این اساس،
اگر
«مورد مشخص»
را
شرایط کشور خود
آن هم در جهان کنونی
در نظر بگیریم
که
پر
از تضادها و تناقضات مربوط به خود است،
باید
ببینیم
کدام تضادها
تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی کشور
را
به
پیش
می برند
و
کدام تضاد اصلی یا اساسی
است
که
حل آن
باید
در
دستور کار نیروهای ترقیخواه کشور ما
در
شرایط فعلی
در
شرایط فعلی
قرار گیرد؟
استاد احسان طبری
در
بحث مربوط به دیالکتیک در مجموعه نوشته های فلسفی اجتماعی اش،
ضمن اشاره به مسئلهٔ تضاد
می گوید:
«مارکسیسم
در
جستجوی یافتن منبع تحول ماهیت ها،
بررسی تضادهای نهفته در ماهیت های عینی
را،
مهمترین اسلوب دیالکتیکی
می شمرد
که
نه
فقط
قوانین ذاتی یک روند
را
روشن می سازد،
بلکه
شیو ٔه حل تضادها
را
نیز
به دست می دهد.»
و
متذکر می گردد
که
«مبارزان انقلابی
در
هر گام مبارزه
مجبورند
پدیده های بسیار بغرنج جامعه خود و جامعه بشری
را
که
غالبا
از
جهت شکل و محتوی نوظهور و ناشناخته
است،
به درستی
بشناسند،
تا
بتوانند
شعار درست، سمت درستِ اقدامِ مبارزه
را
دریابند.
در
اینجا
ست
که
باید
در
کنار مختصات ضرور دیگر،
به
منطق علمی لازم
مجهز بود
و
الا
خطای تشخیص، خطای قضاوت، و لذا خطای اقدام ناگزیر است.»
زنده یاد امیر نیک آیین
در
کتاب «اصول و قوانین دیالکتیک»
در
تشریح چگونگی عملکرد تضاد ها
چنین می گوید:
در
کتاب «اصول و قوانین دیالکتیک»
در
تشریح چگونگی عملکرد تضاد ها
چنین می گوید:
«پدیدهها
عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند.
جنبهها و گرایشهای گوناگون در آنها در حال ستیزند،
ولی
در
هر مورد مشخص،
باید آن تضاد اساسی
را
که
نقش قاطع ایفا میکند
و
سمتِ تکامل پدیده
را
معیّن میکند
از
دیگر تضادها
که
فرعی
هستند
تمیز داد».
«بدون حل این گونه تضادهای اصلی (اساسی)
کیفیت نوین پدید نمیگردد.»
عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند.
جنبهها و گرایشهای گوناگون در آنها در حال ستیزند،
ولی
در
هر مورد مشخص،
باید آن تضاد اساسی
را
که
نقش قاطع ایفا میکند
و
سمتِ تکامل پدیده
را
معیّن میکند
از
دیگر تضادها
که
فرعی
هستند
تمیز داد».
«بدون حل این گونه تضادهای اصلی (اساسی)
کیفیت نوین پدید نمیگردد.»
نیک آیین
مثال هایی هم در هر دو مورد تضادهای اصلی و فرعی
ارائه می دهد:
مثال هایی هم در هر دو مورد تضادهای اصلی و فرعی
ارائه می دهد:
«مثلاً تضاد اصلی در جامعهٔ سرمایهداری
عبارت
است
از
خصلت اجتماعی کار در برابر مالکیت خصوصی ثمرهٔ کار.
از
این تضاد اساسی،
مبارزهٔ طبقاتی بین کارگران و سرمایهداری
ناشی میشود.
این
تضاد
به
جنبهٔ اساسی و قطعی و تعیینکنندهٔ جامعهٔ سرمایهداری
مربوط است
و
حل آن،
جامعه
را
از
بنیان
دگرگون میکند
و
شیوه تولید جدیدی
را
جانشین شیوه تولید سرمایهداری
مینماید.»
عبارت
است
از
خصلت اجتماعی کار در برابر مالکیت خصوصی ثمرهٔ کار.
از
این تضاد اساسی،
مبارزهٔ طبقاتی بین کارگران و سرمایهداری
ناشی میشود.
این
تضاد
به
جنبهٔ اساسی و قطعی و تعیینکنندهٔ جامعهٔ سرمایهداری
مربوط است
و
حل آن،
جامعه
را
از
بنیان
دگرگون میکند
و
شیوه تولید جدیدی
را
جانشین شیوه تولید سرمایهداری
مینماید.»
«تضاد فرعی
رابطهٔ بین جنبههای غیراساسی
را
بیان میکند.
حل این تضادها
در
سرشت شیء و پدیده
تغییری نمیدهد.
سرنوشت پدیده بسته به چگونگی تکامل و تغییر و حل آنها نیست.
رابطهٔ بین جنبههای غیراساسی
را
بیان میکند.
حل این تضادها
در
سرشت شیء و پدیده
تغییری نمیدهد.
سرنوشت پدیده بسته به چگونگی تکامل و تغییر و حل آنها نیست.
مثلاً
بین بورژوازیِ صنعتی و بانکی و کشاورزی و تجاری در جامعهٔ سرمایهداری
تضادهایی
وجود دارد
که
گاه
حتّی شکل حادّ و شدید
هم
به
خود
میگیرد،
ولی
در هر حال،
تکامل و حل آنها
به
تغییر سرشت و ماهیت جامعهٔ سرمایهداری
نمیانجامد.»
بین بورژوازیِ صنعتی و بانکی و کشاورزی و تجاری در جامعهٔ سرمایهداری
تضادهایی
وجود دارد
که
گاه
حتّی شکل حادّ و شدید
هم
به
خود
میگیرد،
ولی
در هر حال،
تکامل و حل آنها
به
تغییر سرشت و ماهیت جامعهٔ سرمایهداری
نمیانجامد.»
او
ضمن تاکید بر اهمیت تشخیص مجموعه تضادها و بویژه تضاد اصلی (اساسی)
می نویسد:
ضمن تاکید بر اهمیت تشخیص مجموعه تضادها و بویژه تضاد اصلی (اساسی)
می نویسد:
«تعیین تضاد اصلی و تمیز آن از سایر تضادهای موجود
دارای اهمیت خاص برای مبارزان انقلابی است،
زیرا که از این طریق است
که
میتوان
سیاست درست
را
برگزید
و
در
پیچیدگیهای زندگیِ اجتماعی
راه درست
را
یافت
و
به
طور مؤثری
در جهت حل تضاد اصلی
مبارزه
را
سازمان داد.»
ادامه دارد.
دارای اهمیت خاص برای مبارزان انقلابی است،
زیرا که از این طریق است
که
میتوان
سیاست درست
را
برگزید
و
در
پیچیدگیهای زندگیِ اجتماعی
راه درست
را
یافت
و
به
طور مؤثری
در جهت حل تضاد اصلی
مبارزه
را
سازمان داد.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر