۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۴۶)


جمعبندی

از
مسعود بهبودی
 
در این شعر
روانشناسی و خودشناسی تأسف انگیز زنان شرق
تبیین می یابد.

ویرایش:
حریفه

کتاب زندگی ام را ورق می زنم
شعری نیست برای خواندان
دردی نیست برای گفتن

یک روز کتاب را خواهم بست
قلبم را خواهم بست
چشمهایم را خواهم بست
به فکر روزی که گفتی:
«تا ابد.»

گفتم:
«نگو از همیشه و هرگز»

نگاهم کردی
پیشانی ام
را
بوسیدی

«در
این دنیا
در
آن دنیا
هر جا که باشی
مال من هستی تا ابد.»
گفتی
حزب کمونیست اطریش:

ما
یقین داریم
که
نجات محیط زیست
و
سلب مالکیت از اولیگارشی مالی
در
مقیاس ملی
شدنی نیست. 


ما 
ضمنا
یقین داریم
که
جهان سوسیال و دموکراتیک
فقط و فقط
در
ورای سرمایه داری
امکان پذیر است.



در بدر به دنبال نامی برای نوزاد دو ملیتی
که
بیانگر وجه مشترک امپریالیسم امریکا و انگلیس
(بوش و بلر) باشد:



الف
بمباران و اشغال عراق


ب
بی ـ بی ـ صدام
(بوش ـ بلر ـ صدام)


هم مفهوم مارکسیسم هومانیسم
یاوه است
و
هم
عنوان این مقاله:
مارکسیسم در برابر هومانیسم 


چرا و به چه دلیل؟

مشخصه مهم ایرانی جماعت جست و جوی سعادت خود در ذلت همنوعان است. 

۱
بی دلیل نیست که اجامر جبار جماران
هر رهگذری را به شلاق می بندند.


۲
اگر فرقه دیگری هم جای آنها بود
ماجرا جز این نبود.


مهربانی نیست.
گرگ ها حریف را به عنوان گرگ الفا
(سردسته گرگ ها)
به رسمیت می شنانسند


علی
آنها سیرند که مهربان مینماین اگه گرسنه بودند خانمه تکه بزرگش گوشش بود.

میم

نه. 

۱
خانم 
گرگشناس ماهری است
 و 
به زبان گرگ ها مسلط است. 

۲
خانم
 زوزه می کشد
 و
 گرگ ها 
گرگیت او
 را 
به رسمیت شناخته اند
 و 
خانم
را
حتی
 به عنوان گرگ آلفا 
قبول دارند.

۳
 امروزه زبان جانوران
 از زنبور تا اسب و خر و استر 
رمزگشایی 
شده است.
  
مارکسیست لنینست ها نه قصد دارند چیزی را تخریب کنند، نه قصد دارند دنیای کهنه را نابود کنند و نه قصد دارند نظام سرمایه داری را به آتش بکشند.
حریف

۱
این اولین جمله حریف است که به نظر ما حاوی ایراد دیرآشنایی است.

۲
این ایراد
در
این مطلب
تازه
کمرنگ تر و بهتر است.

۳
خیلی از مدعیان
ادعای خود را با «من» آغاز می کنند.

۴
حضرات
ای بسا
در سنت فرمال فیدل که توسط توده
فرمانده نامیده می شد،
خود را
شخصا
فرمانده قلمداد میکنند و مخاطبین خود را فرمانبر.

۵
حریف با انها فرق دارد.

۶
حریف
به عوض من
از مارکسیست ـ لنینیست ها دم می زند.

۷
مارکسیست ـ لنینیست ها
(تازه اگر با ذره بین الکترونیکی پیدا شوند)
توسط حریف
به مقام سوبژکت تحول (فاعل دگرگونی)
ارتقا داده می شوند.

۸
ایراد
قبل از همه
جایگزینی حزب مارکسیستی ـ لنینیستی
با
شخصیت های مارکسیست ـ لنینیست است.

۹
شخصیت ها
در
خارج از چارچوب سازمان
هیچکاره اند.

۱۰
برای حزب طبقه
الترناتیوی وجود ندارد.

لنین می گفت:
سازمانی به من دهید تا به عرش اعلی هجوم برم.
۱۱
ایراد دوم این سخن
تقدم قایل شدن به پیشاهنگ
در مقابل طبقه کارگر
از سویی
و
توده
از سوی دیگر
است.

۱۲
در نقش عظیم مارکسیست ـ لنینیست ها
و
حتی
حزب مارکسیستی ـ لنینیستی
( پیشاهنگ طبقه)
شکی نیست.

۱۳
نقش تعیین کننده اما از ان طبقه است و توده است

۱۴
لنین
هرگز از این خطاها نمی کند.

۱۵
لنین خود را نماینده طبقه کارگر قلمداد می کند.

۱۶
دلیل این تفاوت تبیینی
در
تفاوت عینی ـ واقعی
حزب لنین با احزاب دیگر است.

۱۷
حزب بلشویک
واقعا
حزب پرولتاریای روس بوده است.

۱۸
احزاب جوامع عقب مانده
با طبقه و توده
پیوند ارگانیک ندارند.

۱۹
به همین دلیل
خرافه رهاسازی طبقه را بر زبان می رانند.

۲۰
دنبال متحد در اجامر طبقات ضد پرولتری و طویله های سیاسی آنها می گردند

۲۱
روی این مسئله باید کار کرد.

محمد مختاری
انسان در شعر معاصر

«هرجا سطح زندگی مردم بهبود یابد
آزادی ودموکراسی نیز پدید می آید.

وبرعکس،
تنزل سطح زندگی،
دموکراسی را به خطر می اندازد
و
دیکتاتوری به همراه می آورد."
ژرژ بورژن

اندیشه ها براین قرار گرفت
که
هرگاه جامعه به وسیله تملک برابزار تولید،
استفاده از آنها
برپایه یک برنامه کامل،
خود
و
کلیه اعضایش رااز بندگی ورقیتی که درآن گرفتارند،
نجات دهد،
هرگاه انسان دیگر نه تعقل که تحکم هم بکند،
به
رهایی نزدیک می شود
و
این همه
تنها براساس شناخت و آگاهی تاریخی انسان
نسبت به خود و هستی پیرامونش
تحقق می یابد.

۱
محمد مختاری
واقعا
خر
 بوده است.

۲
خرتر از مختاری
خمینی و خامنه ای و موسوی و غیره بوده اند
که
حتی
از
خر
هراس داشته اند و کشته اند.

۳
مختاری 
 اصلا 
نمی داند که دموکراسی چیست.

۴
به همین دلیل
برای دموکراسی
نه
منشاء طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی
بلکه منشاء شکمی
(سطح زندگی)
قایل می شود.

یعنی
برای دموکراسی
معیاری
از
شکم و زیر شکم سیر
جادو میکند.

۵
روشنفکر طویله
 حتی
 از 
تاریخ معاصر
 بی خبر است:

مثال:

۱
مردم آلمان در دوره هیتلر خون آشام
به رفاه رشگ انگیزی دست یافته بودد.

۲
سطح زندگی شان در مقایسه با جمهوری وایمار (دوره دموکراسی بورژوایی)
به طرز چشمگیری بالاتر رفته بود.

۳
هر کنیز و کلفت و نوکر و عمله آلمانی
 برای تفرج و تفریح
به کشورهای همسایه سفر می کرد
و
همسایگان را
تحت تأثیر ایده ئولوژی فاشیستی قرار می داد.

۴
در عین حال
هارترین، بدترین و برهنه ترین دیکتاتوری امپریالیستی 
بر 
جهنم جامعه 
فرمان می راند.

۵
در کوبا
نمونه بارز دموکراسی در جهان کنونی
هنوز
مردم
قادر به خوردن سه وعده غذا در روز نیستند.

۶
خدا
به
مختاری های خر
ذره ای مغز اندیشنده دهاد
تا
بلکه ترک خریت کنند و مختار شوند.


سوزش شلاقی که بیدارم کند
بهتر از نوازش دستی است
که
خوابم کند.

من که چشمم نخورد آب از این نر - زن ها

۱
همین لیبی خرابه تر از خرابات شام (سوریه)
نتیجه خلاقیت هلری کلبتین است که زن اندر زن است

۲
هلری کلبتین
لیبی ئی زاییده است که در هر وجبش مینگرگی خرناسه می کشد و منتظر رهگذری است تا لت و پارش کند.

۳
همین عراق که دیوارستان است و برای رفتن از خانه و سالم آمدن به خانه
دو شکر واجب است
نتیجه خلاقیت زنی به نام رایس است که وزیره خارجه لاشخوری به نام بوش بود.

۴
در همین عراق
نیم میلیون کودک
به سبب تحریم دارویی
زنی به نام مادلن اولبرایت
وزیر خارجه طویله امریکا
کفن و دفن شدند

۴
پرسیدند:
زن جان
ککت نمی گزد؟

۵
جواب داد:
مرگ نیم میلیون کودک
ارزش آنچه را که ما به دست آوردیم
داشت.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر