۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

ملت (۳)

 
  پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
    

موضع طبقه کارگر
نسبت
به
مسئله ملی

۱
·      موضع طبقه کارگر نسبت به مسئله ملی، درست در جهت مخالف موضعگیری بورژوازی امپریالیستی است.

۲
·      این موضعگیری از شرایط عینی وجود و مبارزه طبقه کارگر در سیستم اجتماعی سرمایه داری و همچنین از رسالت تاریخی طبقه کارگر ناشی می شود.

۳
·      طبقه کارگر در مطابقت با اهداف مبارزات رهائی بخش خود، برای برقراری جامعه ای فارغ ازاستثمار مبارزه می کند و لذا مخالف پیگیر، سرسخت و بی چون و چرای اعمال ستم بر ملت خودی و بر ملل دیگر است.

۴
·      طبقه کارگر به دلیل موضع تاریخی خویش قادر به اتحاد در مقیاس ملی و بین المللی و قادر به تحقق منافع و اهداف مشترک خویش، یعنی امحای سرمایه داری و برقراری کمونیسم در مقیاس ملی و بین المللی است.

۵
·      مبارزه طبقه کارگر بر ضد بورژوازی امپریالیستی با قانونمندی های توسعه نیروهای مولده نوین، در گذار از سرمایه داری به کمونیسم مطابقت دارد و موانع موجود بر سر راه توسعه آنها را از میان بر می دارد.

۶
·      به همان میزان که بورژوازی ارتجاعی می شود و در تضاد با منافع و حوایج ملی قرار می گیرد، به همان میزان نیز طبقه کارگر ـ بمثابه خصم بورژوازی ـ وظیفه دفاع از پیشرفت اجتماعی و منافع ملی جامعه را به عهده می گیرد.

۷
·      بدین طریق، طبقه کارگر هر ملت، به نیروی ملی راهبر بدل می شود و نیروهای ملی دیگر را به دور خود گرد می آورد و متحد می سازد:

الف
·      به عبارت دیگر طبقه کارگر خود را به درجه طبقه ملی ارتقا می دهد.

ب
·      این بدان معنی است که طبقه کارگر، خود، طبقه ای ملی نیز هست، البته نه به مفهوم بورژوائی آن.

۸
·      طبقه کارگر و متحدان آن در عرصه ملی، در مقابل بورژوازی امپریالیستی داخلی و خارجی صف آرائی می کنند.

۹
·      بدین طریق، طبقه کارگر آلمان ـ به عنوان مثال ـ از زمانی که به مثابه نیروی تاریخی وارد عرصه شده است، همراه با دیگر نیروهای ملی آلمان، برای تشکیل ملتی صلح خواه و دموکراتیک در آلمان و برای تشکیل دولت ملی که در آن علم و فن در خدمت مردم باشد و دروازه علم و فرهنگ به روی همه مردم باز باشد، مبارزه می کند.

۱۰
·      طبقه کارگر آلمان در مبارزه بر ضد نیروهای امپریالیستی میلیتاریستی ـ بحق ـ نقش رهبری مردم آلمان را به عهده دارد.

·      مراجعه کنید به میلیتاریسم (نظامیگری)

۱۱
·      اما سرمایه مالی آلمان، برعکس، نه تنها منافع ملی آلمان را زیر پا می گذارد، بلکه منافع خود را تنها به بهای لگدمال کردن منافع ملی، به پیش می برد.

۱۲
·      مشخصه سیاست ضد ملی امپریالیسم آلمان ـ به عنوان  مثال ـ از سوئی تدارک و اجرای دو جنگ جهانی اول و دوم، ضد انقلاب در جموری وایمار، برقراری فاشیسم، تجزیه آلمان و تلاش برای کسب سرکردگی در اروپای غربی، به کمک «ابتکارات اروپائی» و ناتو و از سوی دیگر در استفاده از توان نظامی ناتو برای تضعیف کشورهای سوسیالیستی، یعنی تدارک جنگ جهانی سوم بوده و است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر