۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۵۱)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
گردها
و
گردو ها

در یک حکومت تمامیتخواه (توتالیتر)
کسی نمیداند چه اتفاق میافتد و چگونه و چرا اتفاق میافتد
به تصور اینکه
یک نفر میداند که چه و چگونه و چرا اتفاق میافتد و بدنه ی
حکومت جامعه را مانند موجودات شرطی شده اداره میکند .
حریف

۱
توتالیتاریسم 
(تمامیت خواهی)
یکی از خرافه های طبقه حاکمه امپریالیستی برای استحمار خلایق است.

۲
چرا و به چه دلیل؟

۳
برای اثبات نظر خود
بهتر است که مفاهیم مهم همین ادعا زیر ذره بین تحلیل علمی قرار داده شوند:

الف
حکومت تمامیتخواه (توتالیتر)

۱
حکومت چیست؟

۲
حکومت و یا دولت یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه بشری است.

۳
حکومت
انعکاس حاکمیت
است.

۴
حاکمیت چیست؟

۵
حاکمیت = زیربنای اقتصادی جامعه = فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید

۶
سوبژکت (فعال مایشای) حاکمیت
طبقه حاکمه است.

۷
ما با دیالک تیک حاکمیت و حکومت و یا دولت سروکار داریم
و
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن حاکمیت (زیربنا) ست

۸
خشت اول (زیربنا، حاکمیت، طبقه حاکمه) چون نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار، کج

۹
هیئت حاکمه = سران حکومت و یا دولت
نماینده و مأمور طبقه حاکمه است.

۱۰
حکومت توتالیتر
اولا
یک فرد نیست.

۱۱
ثانیا
سوبژکت تعیین کننده نیست.

۱۲
پس ادعای یانکه در حکومت توتالیتر یک نفر می داند
به لحاظ منطقی می لنگد.

۱۳
پس حکومت توتالیتر
جفنگی بیش نیست

۱۴
منظور حریف هم فرد توتالیتر است.
نه حکومت توتالیتر

۱۵
حتی اگر فرد نه در حکومت
نه
در رأس هیئت حاکمه
نه
رئیس دولت و یا ولایت فقیه
بلکه
در حاکمیت باشد،
باز هم نمی توان از حکومت و یا حاکمیت توتالیتر دم زد.

۱۶
برای اینکه حاکمیت فردی و شخصی نیست.
بلکه طبقاتی است.

۱۷
در هر جامعه
طبقه حاکمه همه کاره است و نه فرد معینی

۱۸
فرد نماینده و مأمور طبقه حاکمه است.

۱۹
فرد شخصیت حقوقی است و نه شخصیت حقیقی

۲۰
تعیین کننده این است
که
ماهیت طبقاتی حکومت و یا دولت چیست
و
رئیس دولت و یا رئیس جمهور و یا ولی فقیه و یا صدر اعظم
نماینده کدام طبقه اجتماعی است.

۲۱
هر خودکامه ای (تمامیت خواهی، توتالیتری) حتما نباید با خودکامه دیگری یکسان باشد.

۲۲
ترفند طبقه حاکمه امپریالیستی هم همین جا ست.

۲۳
طبقه حاکمه امپریالیستی
هم
هیتلر و فرانکو و موسولینی و غیره
را
توتالیتر جا می زند
هم
استالین و مائو و هوشی مین
را

۲۴
اما
هر گردی
گردو نیست.

۲۵
هیتلر نماینده و مأمور طبقه حاکمه امپریالیستی است.

۲۶
استالین و مائو و هوشی مین
اما
نماینده طبقه کارگر و دهقانان و پیشه وران اند.
۲۷
عوامفریبی طبقه حاکمه امپریالیستی و علمایش
همین جا ست.

۲۸
فرم حکومت را طبقه حاکمه امپریالیستی مطلق میکند
تا
محتوای طبقاتی آن را ماستمالی کند
 
گروه ناخدا افضلی و یاران ۱۰ نفر بودند
مجید وجیدی

۱
ناخدا یکم بهرام افضلی

۲
سرهنگ هوشنگ عطاریان

۳
سرهنگ بیژن کبیری

۴
سرهنگ حسن آذرفر

۵
شاهرخ جهانگیری

۶
محمد بهرامی نژاد

۷
ابوالفضل بهرامی نژاد

۸
خسرو لطفی

۹
غلامرضا خاضعی

۱۰
فرزاد جهاد
 
اندکی اندر باب سپاه پاسداران عنگلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی موسوم به اسلامی

۱
سپاه
برای طبقه حاکمه طویله
بسان گشتاپو برای هیتلر
است.

۲
سپاه با ارتش فرق دارد.

۳
سپاه
بازوی مسلح فوندامنتالیسم شیعی
است.

۴
سپاه
عنگلابی است.

۵
سپاه مسموم از ایده ئولوژی فئودالیستی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی است.

۶
سپاه
تشکیلاتی مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) است.

۷
تعقیب لحظه به لحظه سازمان های حزبی
در
سراسر طویله
به عهده سپاه بوده است:
بچه های توله مطهری

۸
حتی میان سپاه و سازمان امنیت و یا وزارت داخله رقابت بوده است.

۹
شکنجه گران اعضای حزب توده
سپاهیان ب.ده اند
و
چه بسا سپاهیان برگشته از جبهه بوده اند.

۱۰
یعنی
با روانشناسی جنگی به زجر اعضای معصوم تر از ۱۴ معصوم حزب توده
پرداخته اند.

۱۱
یان لاشخورها
روانی بوده اند و نه عادی

۱۲
مراجعه کنید به شکنجه های وارده بر شلتوکی

۱۳
سپاه
تشکیلات فاشیستی - فوندامنتالیستی خطرناک خون آشامی است.

۱۴
مردم بینوای ایران
هنوز در آغاز فاجعه اند.

۱۵
سپاه
به احتمال قوی
ایران
را
به خاوران تبدیل خواهد کرد.

۱۶
سپاه سازمانی ضد ملی و ضد خلقی است.

۱۷
در صورت تشدید تضادها
و
خیزش مخالفین
سپاه بر ضد مردم
وارد عمل خواهد شد.

۱۸
سپاه هویت ملی (ایرانی) ندارد.

۱۹
سپاه هویت فاشیستی ـ فوندامنتالیستی ـ بین المللی دارد.

۲۰
روند و روال تشکیل و توسعه سپاه باید تحلیل شود.

۲۱
سپاه
واقعا
هم جزو دار و دسته های تروریستی است.

۲۲
تفاوت اصلی سپاه با سازمان های تروریستی دیگر
خصلت دولتی آن است.

۲۳
سپاه
مثل گشتاپو ست.

۲۴
قتل عام مردم کشورهای تحت اشغال نازی ها
به عهده گشتاپو بوده است
اعضای گشتاپور
بسان سپاهیان
بیماران روانی بوده اند.

۲۵
مثال
سکنه روستاهای فرانسه تحت اشغال را
در
انبار بزرگ علوفه روستا
جمع می کردند
بعد
در انبار را می بستند و انبار را به آتش می کشیدند
 
تأملی در دلایل استقبال از مرگ

۱
استقبال از مرگ
می تواند به دلیل رسیدن به فلسفه پوچی (فروغ فیلسوف) باشد.

۲
اجامر فدایی و مجاهد و آنارشیست و حزب الله و داعیش و القاعده و طالبان و غیره
اما
ذره ای مغز در کاسه سر نداشته اند و ندارند
تا
به فلسفه پوچی
(نیهلیسم)
برسند.
مشد اشرف دهاتی گریزان از شهر و انتقاد انقلابی شهروندان

۳
دلیل استقبال این جماعت از مرگ
جنون بوده و است و خواهد بود.

۴
جنون چیست؟

۵
جنون نیتجه ترکیب خریت با خردستیزی است

۶
امتحانش آسان است:
این جماعت روانی اند.
جای این اجامر
نه
جامعه
نه
زندان
بلکه
تیمارستان است.

۷
این جماعت گرفتار در چنگ اجنه درونی
به
تنفر از زندگی و زندگان رسیده اند.

۸
مشخصه فاشیسم و نیهلیسم وآنارشیسم و فوندامنتالیسم و میلیتاریسم
تنفر از طبقه مولد و توده است.

۹
فریب سبیل و هارت و پورت و داس و نقاله و چکش و تبر و تفنگ این مجانین را نباید خورد.

۱۰
دلیل دیگر استقبال از مرگ
رسیدن
به
یأس و نومیدی و پسیمیسم است.

۱۱
استقبال از مرگ در این صورت = انتحار

۱۲
با ورود فوندامنتالیسم میلیتانت به صحنه
دست فدائی و مجاهد و لیملام و دیمدام
رو شده است.

۱۳
عنقلابیون فئودالی ـ فوندامنتالیستی
صدها بار عنقلابی تر از مش کاظم و مش بهروز و مشد اشرف و مش مریم و مش مسعود اند.

۱۴
این زباله ها
بی شرمانه تر از مجاهدین و فدائیان فئودالی ـ فاشیستی
در سنت آنارشیست ها
بمب بر کمر کودکان مردم می بندند
و
برای قتل عام مردم
به میان مردم
می فرستند.

۱۵
احمد شاملو
معتار به هروئین بوده است.

۱۶
جماعت معتار از نعمت شناخت و شعور
محروم اند.

۱۷
به همین دلیل
خیال می کند که مجانین
برای
استقبال از مرگ
دلیل دارند.
 
اندکی اندر باب دیالک تیک جبر و اختیار
و
دیالک تیک عنصر و ساختار و سیستم

گل زرد و گل زرد و گل زرد
بیا با هم‌ بنالیم از سر درد
عنان تا در کف نامردمان است
ستم با مرد خواهد کرد نامرد
هوشنگ ابتهاج

۱
آدم
آدم است
سایه

۲
آدم
آن می شود که سیستم حاکم ایجاب می کند.

۳
مفاهیم مرد و نامرد
از
مفاهیم فئودالی اند.

۴
وقت است
که
بنشینیم و بیندیشیم به قول خودت
و
خود را از شر مفاهیم مرده (به قول فروغ فیلسوف) رها کنیم.

۵
نه
مرد مادرزادی
هنوز
از
مادر زاده شده
و
نه
نامرد مادرزادی

۶
آب جاری در بستر آلوده رودی
همان
آب جاری در بستر تمیز رود دیگری است.

۷
آب
به
ذات خود
ندارد عیبی

هر عیب که هست در بستر رود است.

۸
به عوض نالیدن از درد
به درمان درد بیندشیم.

۹
به تعویض بستر رود
 
خبر نداری مش خرسند

۱
خردستیزی
دیری است
که
خود
دینی
است.

۲
شهود و بصیرت و عرفان و ادیان و فال بینی و غیبگویی و خرافات رنگارنگ (ایزوتریک)
امروزه
جزو رشته های دانش کاهی
در
طویله های امپریالیستی و اولیگارشیستی ـ پوتینیستی
اند.
۳
۲۵ درصد کتب در آلمان فدرال
اختصاص به زباله های ایزوتریکی دارد.

۴
بازار فال بینان و غیبگویان
داغ داغ است.

۵
حتی
مدیران کنسرن ها و سیاستمداران
مرتب
به
مطب فال بینان و غیبگویان
می روند
و
نسخه می گیرند.

۶
تو کجایی
تا
شویم ما چاکرت؟
 
آره.

۱
آیة الله العظمی
عادولف هیتلر
هم
در آخرین روزهای حیات نکبت بارش
دانش آموزان
را
تعلیم جنگ داد و مسلح کرد

۲
حتی
پیران ناتوان آلمان
را

۳
و
حتی
بیماران بیمارستان های آلمان
را
مسلح کرد
تا
در مقابل ارتش سرخ
از جان ناقابل بگذرند.

۴
ولی
سودی نبرد.

۵
درس اخلاقی از این تجربه:
بهتر ان است که از طویله فرار کنید و در مملکت شیطان بزرگ
سوراخ موشی پیدا کنید.

۶
و
یا
در سنت عادولف
با اهل و عیال
دست به انتحار قهر بانانه بزنید
و
با
کله خالی از مغز اندیشنده
به دوزخ موعود
سرنگون شوید.
 
از جماد و جانور تا آدم
و
از جبر (ضرورت) تا آزادی (اختیار)

۱
آمدن و رفتن ما
بر خلاف آمدن و رفتن جمادات و جانوران از حشره تا حیوان
دیالک تیکی از جبری و اختیاری
است.

۲
فرق و تفاوت و تضاد ما با جمادات و جانوران
همین جا ست.

۳
آمدن ما
ضمن جبری بودن، اختیاری است
به این دلیل
که
اگر ننه و بابای ما
نمی خواستند
ما نمی آمدیم

۴
رفتن ما
ضمن جبری بودن، اختیاری است
برای اینکه
ما در نحوه و نوع و مکان و زمان رفتن خود
نقش داریم.

۵
حق از این نظر با حریف است
که
در
دیالک تیک جبر و اختیار
نقش تعیین کننده از آن جبر است
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر