۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

تأملی در مقاله ای از دکتر محمد امیدوار (۱۲)

اهمیت و نقش مارکسیسم
در رهاسازیِ طبقهٔ کارگر و ستم‌دیدگان در دوران ما
دکتر محمد امیدوار
سخنگوی کمیته مرکزی حزب توده ایران

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور

آثار مارکس
در
نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
سرشت ذاتی آز،‌ نابرابری، و نظام طبقاتیِ سرمایه‌داری،
که
در
آن
اقلیتی مطلق
مالک و کنترل‌کنندهٔ وسایل تولید است
و
دیکتاتوری اقتصادی‌اش
را
به سود اقلیت ”داراها“ علیه ”ندارها“ اعمال می‌کند،
امروزه نیز مثل همان زمان
که
او
”سرمایه“
را
نوشت،
همچنان صادق است.

۱
آثار مارکس
در
نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
سرشت ذاتی آز،‌
نابرابری،
و
نظام طبقاتیِ سرمایه‌داری
 
در
مارکسیسم = آثار مارکس،
علاوه بر شالوده های کذایی نظام سرمایه داری،
دیگر چیزهای منفی و منفور نظام سرمایه داری
نیز
نقد شده اند:

یکی از این چیزهای منفی و منفور نظام سرمایه داری،
سرشت ذاتی آز
است.

آز یعنی طمع، زیاد خواهی

آز
در
قاموس حریف
حاوی سرشتی ذاتی
است.

احسان طبری
مفهوم فلسفی ماهیت و یا ذات
را
به
سرشت
ترجمه می کند.

سرشت ذاتی
بدین طریق
به
معنی ذات ذاتی
خواهد بود.

یک همچو جفنگمفهومی
نه
وجود دارد
و
نه
معنی.

۲
آز و یا طمع و یا زیاده خواهی

اولا
نمی تواند ذاتی و لدنی و مادر زادی باشد.

آز
یکی از خصایص اخلاقی در جامعه طبقاتی است.

یعنی
منشاء اجتماعی
دارد
و
نه
منشاء طبیعی.

مارکس
یکی از سرسخت ترین مخالفان مورالیزاسیون (اتیزاسیون، اخلاقی سازی) مسائل اجتماعی بوده است.
بعید است
که
در
آثار مارکس
آز کذایی نظام سرمایه داری
به چالش کشیده شده باشد.

۳
آز
ثانیا
یکی از خصایص اخلاقی آدمیان است
و
نه
نظامات اجتماعی
مثلا
نظام اجتماعی سرمایه داری.

۴
حریف
با
سرهم بندی کردن مفهوم «سرشت ذاتی آز»
فاتالیسم مذهبی
را
نمایندگی می کند.

انگار
آز
به
قلم قضای کذایی با جوهری نامرئی
بر
پیشانی فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
نوشته شده است.

۵
آثار مارکس
در
نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
سرشت ذاتی آز،‌
نابرابری،
و
نظام طبقاتیِ سرمایه‌داری

یکی دیگر از چیزهای منفی و منفور نظام سرمایه داری،
که
در
آثار مارکس = مارکسیسم
نقد شده،
نابرابری
است.

مارکس
زیر قلم سخنگوی حزب توده
اندک اندک
به
درجه یکی از علمای اخلاق
تنزل می یابد
که
خواهان برابری و مخالف نابرابری
است.


مارکس
بدین طریق
شباهت غریبی به ژان ژاک روسو
پیدا می کند.

یعنی
سقوط می کند.

به نظر حریف
یکی از دلایل مخالفت مارکس با نظام سرمایه داری،
وجود نابرابری در آن بوده است.


گرامشی
در
واکنش به مدعیان چپنمایی
که
از
وجود نابرابری در جامعه جوان شوروی انتقاد می کردند،
می گوید:
طبقه کارگر پیروزمند
چه بسا
در
شرایط زندگی به مراتب بدتر از اعضای طبقات دیگر به سر خواهد برد.

چنین چیزهایی
اصلا
تعیین کننده
نیستند.

آماج طبقه کارگر
فراتر از رفع حوایج روزمره مادی است.

اینجا
رهایش نهایی بشریت از بندگی
رقم می خورد.

اینجا
گذار بشریت از ماقبل تاریخ به تاریخ واقعی
آغاز می شود.

۶
آثار مارکس
در
نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
سرشت ذاتی آز،‌
نابرابری،
و
نظام طبقاتیِ سرمایه‌داری

یکی دیگر از چیزهای منفی و منفور نظام سرمایه داری،
که
در
آثار مارکس = مارکسیسم
نقد شده،
نظام طبقاتی سرمایه داری
است.

با
چنین تصورات و توهماتی از مارکسیسم
درک روندهای جاری در جمهوری خلق چین و ویتنام و غیره
محال است.

علمای امپریالیستی
در
این واویلا
هیزم بر آتش این تصورات و توهمات می نهند
تا
شعله بالاتر رود پر سوز.

شب و روز
اعلام می دارند
که
جمهوری خلق چین
بیشترین تعداد میلیونرها
را
دارد.

انگار
تنها مشکل اجامر امپریالیستی
طبقاتی بودن جمهوری خلق چین
است.
 
مارکسیسم چیست؟

محتوای انتقاد مارکس از جامعه سرمایه داری
از چه قرار است؟

عظمت و اهمیت مارکسیسم به چه دلیل است؟

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر