حریف
۱
انقلاب
اصلا
انقلاب نبود
۲
انقلاب یعنی گذار از پلکان نازل توسعه اجتماعی به پلکان عالی تر
۳
آماج اجامر جماران و جمکران
برگشت به صدر اسلام
یعنی نظام برده داری
و
با کلی تخفیف
برگشت به فئودالیسم بود
که
در اثر پیروزی انقلاب بورژوایی شکوهمند سفید
نفی شده بود.
۴
خمینی و لاشخورهای طرفدارش
عن
گلاب
کردند.
۵
عنگلاب اسلامی کردند.
تا
شرایط قبل از انقلاب سفید را مجددا برقرار کنند.
۶
ولی
برگرداندن چرخ تاریخ به عقب
محال است.
۷
کوه نزد پیامبر قلابی ـ عنقلابی نرفت
پس پیامبر قلابی ـ عنقلابی نزد کوه رفت
۸
آخودهای مرتجع فئودالی ـ فوندامنتالیستی
بورژوا شدند
و
به اجرای وصایای انقلاب مغلوب سفید
پرداختند.
۹
مارکس گفته بود:
جلاد هر انقلاب
به ناچار
مجری وصایای انقلاب مغلوب
می گردد.
۱۰
شاه
هم
جلاد جنبش توده ای بود
که
به مجری مفاد ضد فئودالی برنامه حزب بزرگ توده
مجبور شده بود.
۱۱
چنین است رسم سرای درشت:
استحاله جلاد به مجری
جاوید مارکس
۱۲
لیبرال فحش نبود.
۱۳
لیبرال چیزی از جنس کیمیا بود.
۱۴
کیانوری بی سواد بود و خر بود و بی خبر بود.
۱۵
کیانوری
خیال می کرد که حجة الاسلام مهدی بازرگان
بورژوا و ضمنا لیبرال است.
۱۶
چه بورژوایی که به اثبات مته متیکی وجود خدا پرداخته بود و بدتر از هر آخوند خرفت و خرافتی
آیه پشت آیه نازل می کرد.
۱۷
بورژوازی لیرال
در اواسط قرن ۱۹
با
شنیدن طنین گام های پرولتاریا
زرد کرده بود و توبه کرد
و
لیبرالیسم
را
به گور سپرد ه بود
و
بتونیزه کرده بود و بر سنگ سیمانی گورش
توأم با سگانش
شاشیده بود.
۱۸
از ان به بعد
پرچم لیبرالیسم
را
و
پرچم شعارهای برنامه ای انقلابات بورژوایی
(آزادی و برابری و برادری)
پرولتاریا
را
بر
دوش مجروح خود گرفته است.
۱۹
مارکس لیبرال بوده است و نه مش مهدی بازرگان
۲۰
ما از دومه نیکو لوسوردو
حکیم سرخ ایتالیا
پژوهشی در این زمینه ترجمه
و
برای اجنه باسواد منتشر کرده ایم
۲۱
بورژوازی
اکنون
بورژوازی مرتجع واپسین است
و
همه دستاوردهای انقلابی بورژوایی آغازین را
به گور سپرده است:
خرد
را
را
خردگرایی
را
را
لیبرالیسم
را
را
باور به پیشرفت اجتماعی
را
را
هومانیسم و روشنگری و همبستگی
را
را
فمینیسم
را
را
اتیک و یا اخلاق
را
را
برابری ملل و انسان ها
را
را
...
۲۱
بورژوازی واپسین
متحد کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب است
۲۲
اگر کیانوری را دیدید
بگویید:
پنبه از گوش برون آر و نیوش
سگان سمج و رودار توده در دایرة المعارفی پارس بی بند برداشته اند.
جنایت عربستان در سکوت خبری رسانه (های) مزدور غرب
۱
فرمولبندی عنوان این پست
عوامانه و عوامفریبانه است
۲
به دلایل متنوع
۳
کدام دلایل متنوع؟
هنوز هم توقع دارند که به دین شان احترام گذاشته شود.
حریف
۱
دین شان؟
۲
خطای خطیری است
اگر
تصور شود که
طرفداران فاشیسم و همشیره اش، فوندامنتالیسم
افرادی
دیندار و متدین هستند.
۳
فریب ریش و عبا و عمامه و تسبیح و هارت و پورت لاشخورهای خرفت فوندامنتالیسم و فاشیسم را نباید خورد.
۴
این تظاهرات تزویرآمیز این زباله ها
برای فریب توده های عقب مانده از قافله روشنگری اند.
۵
برای خر کردن خلایق اند.
۶
فوندامنتالیسم
چه فوندامنتالیسم یهودی
(صهیونیسم)
(صهیونیسم)
چه فوندامنتالیسم مسیحی
(کوکلوس کلانیسم)
(کوکلوس کلانیسم)
چه فوندامنتالیسم سنی
(القاعده و طالبان و داعش و بوکوحرام و غیره)
(القاعده و طالبان و داعش و بوکوحرام و غیره)
چه فوندامنتالیسم شیعی
(خمینیسم و حزب الله و پاسداران عنگلاب اسلامی و جانیان جماران)
(خمینیسم و حزب الله و پاسداران عنگلاب اسلامی و جانیان جماران)
نه
دین دارند
و
نه
ایمان
نه
شرف دارند
و
نه
وجدان
۷
طرفداران فوندامنتالیسم
جماعتی دین ستیز متظاهر به دینداری اند.
ضد مذهبی در لفافه مذهب اند.
۸
ستون فقرات دین هومانیسم است.
اخلاق است
همنوعدوستی و هارمونی اجتماعی است.
۹
دین
ربطی به فقه و تئولوژی و غیره ندارد.
۱۰
دین فرمی از شعور اجتماعی است
۱۱
دین شعور وارونه است
ولی شعور است.
۱۲
طرفداران فوندامنتالیسم و فاشیسم
مشتی بی شعورند.
۱۳
خردستیزند
۱۴
بی همه چیزند.
۱۵
کدام دین
کدام اخلاق
کدام هومانیسم
اجازه می دهد
که
بمب بر کمر فرزندان ناقص العقل مردم ببندی
که
بمب بر کمر فرزندان ناقص العقل مردم ببندی
و
در
کوچه و مسجد و مدرسه و خیابان منفجر کنی
و
زنان و مردان و پیران و کودکان مردم
و
زنان و مردان و پیران و کودکان مردم
را
شقه شقه کنی؟
سارا اعظمی
ﺻﻔﺮ ﺑﺎش
ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ
ﻫﺮ ﻋﺪﺩﯼ ،
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺩﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ
نیل
ولی اگر ضرب ما شوند چی ؟
میم
در این صورت ما هم صفر می شویم.
یعنی اهمیت صفر را کسب می کنیم.
یعنی اهمیت صفر را کسب می کنیم.
مراجعه کنید
به
تحلیل قصه نوکر و ارباب
به
تحلیل قصه نوکر و ارباب
چپ وطنی
نه
چپ مارکسیستی (پرولتری)
بلکه
چپ نیچه ئیستی
(نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی)
است.
چپ نیچه ئیستی
(نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی)
است.
۱
کلی گویی نیست.
۲
تحلیل رئالیستی است.
۳
فقر فلسفه
همان
و
افتادن به منجلاب نیچه ئیسم
همان.
۴
نیچه ئیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
هم
چپ
اند.
۵
دلیل وجود تمایلات نیچه ئیستی حتی در حزب توده
به دلیل ضعف کمی شدید پرولتاریا بوده است:
۶
جای خالی پرولتاریای انقلابی شعورمند
را
شیر کردن شورانگیز و شعرآمیز و شعارآلود اعضای جامعه گرفته است.
کاپیتالیسم
(نظام اجتماعی سرمایه داری)
(نظام اجتماعی سرمایه داری)
آبستن مادام العمر فاشیسم
است.
۱
هر آن می تواند وضع حمل کند
و
دهشت بیافریند.
۲
جای یهودی های منفور دیروز
را
آواراگان خاوران های جهان بی سامان
گرفته اند.
۳
ترفند طبقه حاکمه امپریالیستی
مستورتر گشته است.
۴
کنسرن های امپریالیستی
از
سویی شبکه های نئوفاشیستی را تغذیه مالی و لوژیستیکی و ایده ئولوژیکی می کنند
و
بر ضد آواراگان خاوران های جهان بی سامان
برمی انگیزند.
۵
و از سوی دیگر
جناح نشسته بر قدرت همان طبقه حاکمه
(استبلیشمنت)
را
به
بهانه قرارد ادن شعارهای شبکه های نئوفاشیستی
برمی انگیزند
و
ضمنا
به ان شعارها
جامه عمل می پوشانند.
۶
لیبی
در اثر سیاست همین طبقه حاکمه امپریالیستی
نه
فقط جهنمی برای سکنه هنوز زنده لیبی
بلکه
ضمنا جهنمی با عذاب الیم
برای آوارگان آفریقایی شده است.
فونکسیون طبقاتی نیچه
ماهیتا
همان فونکسیون طبقاتی خمینی
بوده است:
۱
شیر کردن مرده مدفون و یا در حال کفن و دفن
وگسیل مرده به جنگ زنده
۲
تفاوت نیچه با خمینی
در
تفاوت مرده است.
۳
مرده نیچه
بورژوازی واپسین بوده است.
۴
مرده خمینی
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی خرد و کلان کپک زده سنتی
۵
ثمره عندیشه های نیچه فاشیسم (نازیسم) و کوره های آدمسوزی و جنگ های جهانی بوده است
۶
ثمره عندیشه های خمینی فوندامنتالیسم جمارانی و خاوران و جنگ های ماجراجویانه
کشوریهودی و مسیحی و بودایی و ارمنی و اسلامی وجود ندارد.
۱
جامعه برده داری، فئودالی، بورژوایی (کاپیتالیستی و یا سرمایه داری)، سوسیالیستی وجود دارد.
۲
مذهب
مثل دولت،
مثل هنر،
مثل فلسفه
مثل حقوق
مثل اخلاق
..
چیزی
روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
است.
۳
روبنای ایده ئولوژیکی
تابع زیربنای اقتصادی است.
۴
مذهب در جامعه برده داری
با مذهب در جامعه سرمایه داری
از زمین تا آسمان فرق دارد.
۵
مثال:
مسیحیت در قرون وسطای فئودالی کجا
و
مسیحیت در عصر حاضر کجا؟
۶
اگر
به فرض
مردم ایران و یا افغانستان
یکشبه ارمنی شوند،
وضع که عوض نمی شود.
۷
اگر بساط نظام اجتماعی فئودالی در افغانستان برچیده شود
و با نظام مثلا سرمایه داری جایگزین شود
جامعه تحول می یابد.
۸
اگر تیشه بر ریشه نظام سرمایه داری در ایران فرود آید
و
نظام سوسیالیستی برقرار شود
جامعه ایران تحول بنیادی می یابد
۹
کوبا به لحاظ مذهب
که
فرقی با هندوراس و آرژانتین و کلمبیا ندارد.
۱۰
تفاوت کوبا با آن کشورها
پیروزی انقلاب ضد فئودالی تحت رهبری حزب کمونیست کوبا بوده است.
ادامه دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر