۱۳۹۸ فروردین ۱۴, چهارشنبه

سیری در مرثیه ابتهاج «طبری» در رثای احسان طبری (۱۶)


تحلیل
از
میمحا نجار

وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری

ای که چون خورشید بودی
با شکوه
در
غروب تو
چه
غمناک است،
کوه

برگذشتی عمری از بالا و پست
تا چنین پیرانه سر رفتی ز دست

خوشه خوشه گرد کردی،
ای شگفت
رهزن ات ناگه سرِ خرمن گرفت

توبه کردی
زآنچه گفتی،
ای حکیم
این حدیثی دردناک است
از
قدیم
۱
وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری

معنی تحت اللفظی:
آه،
تو چه سرو شکوهمندی بودی
و
ضمن سرو وارگی
از
فرط مهربانی
یادآور نیلوفری بودی.
سایه
در
این بیت مرثیه
برای توصیف طبیعت دیالک تیکی طبری
به
طبیعت 
رجوع می کند:
طبری
در
آیینه ضمیر شاعر
دیالک تیکی از سرو و نیلوفر است.
سرو
در
ادبیات فئودالی
مظهر آزادگی
است.
منظور سایه هم همین است.
احسان طبری و سران و سرداران حزب توده
مظاهر طراز نوین آزادگی 
بوده اند.
تفاوت و هویت طبری 
اما
در
وحدت اضداد بودن او ست:
طبری
سرو معمولی نیست.
طبری
سروی 
است
که
از
فرط نازکدلی
شباهت حیرت انگیزی به نیلوفر دارد.
۲

وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری

بهتر از این نمی توان طبری را توصیف کرد:
طبری
شاعر و سردار 
در
آن واحد 
بوده است.
طبری
بشردوستی سلحشور بوده است.
طبری
مظهر دیالک تیکی حکیم و هنرمند
در 
آن واحد
بوده است.
همین حکم
را
می توان
در 
حق حکیم ابوالقاسم فردوسی و لاهوتی و محمد زهری و سیاوش کسرایی
هم
صادر کرد.
همه این شخصیت های انقلابی
دیالک تیکی از حکیم و هنرمند بوده اند.
یعنی
شناخت فلسفی 
در
آثار این شخصیت های توده ای
دست در دست
با
شناخت هنری
رفته است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر