شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و
یا ۱۲۹۱)
حکایت اول
(دکتر
حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)
۱
سعدی
یک سال پس از تألیف بوستان،
در
حکایتی در گلستان،
تئوری خدا و سایه و شبان را کنار می گذارد
و
سرنگونی پادشاهی
را
به
شرح زیر
توضیح می دهد:
باری به مجلس او
شاهنامه همی خواندند
و
زوال مملکت ضحاک و عهد فریدون.
وزیرملک پرسید:
هیچ توان
دانستن، فریدون که گنج و ملک و
حشم نداشت، چگونه ملک بر او قرار گرفت؟
ملک گفت:
چنانکه شنیدی،
خلقی بر او به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند، پادشاهی یافت.
(گلستان
با ب اول، ص ۲۵)
۲
او
در
حکایتی دیگر
سرنگونی پادشاهی
را
به سبب ناخشنودی رعایا و
پیوستن آنان به پسرعموهای او توضیح می دهد،
بی آنکه به تصحیح تئوری های
کذائی خود بپردازد.
۳
این حقیقت امر
اولا
از
ورشکستگی تئوری «شبان ـ گرگ ـ گله» او
حکایت دارد.
این
ثانیا
آخر و عاقبت همه ایده ئولوگ
های حقیقت فروش سرسپرده طبقات حاکمه را نشان می دهد.
سؤال
این
ثالثا
نشاندهنده این حقیقت روشن است
که توده مولد و زحمتکش نه گله بی شعور و بی تمیز،
بلکه «س تاریخ»
است.
جواب
این
ثالثا
نشاندهنده این حقیقت روشن است
که توده مولد و زحمتکش نه گله بی شعور و بی تمیز،
بلکه «سازنده تاریخ»
است.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر