۱
·
معنامند عبارت است از علامتی (و یا سلسله
ای از علائم) که معنای عملیاتی و یا فکری (ایده تیکی) القا می کنند.
۲
·
معنامند روندهائی و عملیاتی در حوزه
کردوکار انسانی اند که بر مبنای آنها آماج های مورد نظر انسانی می توانند تحقق
یابند.
۳
·
بی معنا عبارت است از علامتی و یا سلسله علائمی که نه حاوی
معنای عملیاتی است و نه حاوی معنای فکری (ایده
تیکی).
۴
·
هر روند و هر عمل در حوزه کردوکار انسانی زمانی بی معنا و
بیهوده است که آن با معنای تعیین شده مطابقت نداشته باشد.
۵
·
سلسله علائم در چارچوب سیستمی از علائم، زمانی بطور
سینتاکتیکی معنامند هستند که بنا بر قواعد
سینتاکتیکی این سیستم تشکیل شده باشند.
·
در غیر این صورت از لحاظ سینتاکتیکی
بی معنا ست.
۶
·
سلسله علائم از لحاظ سینتاکتیکی بی معنا، ازلحاظ سمانتیکی
نیز بی معنا و بیهوده اند.
۷
·
سلسله علائم از لحاظ سینتاکتیکی معنامند، اما برعکس، حتما نباید ازلحاظ سمانتیکی معنامند باشند.
۸
·
پیش شرط لازم برای این که این سلسله علائم بطور سمانتیکی معنامند باشند، عبارت است از وجود مستقیم و یا
غیرمستقیم مناسبت تصویری میان واقعیت عینی و سلسله علائم.
۹
·
هر اتم، هر سیاره، هر حادثه کیهانی فارغ از معنا ست.
·
ولی آنها بی معنا نیستند.
·
زیرا مفهوم معنا را نمی توان در مورد آنها بکار برد.
·
مراجعه کنید به معنا، معنای ایده
تیکی، معنای
عملیاتی، معیار معنا.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر