شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و
یا ۱۲۹۱)
(دکتر
حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)
۱
اگر جاده ای بایدت مستقیم
ره پارسایان، امید است و بیم
معنی
تحت اللفظی:
اگر
دنبال راه راست می گردی،
راه
پارسایان
را
در
پیش بگیر.
راه
پارسایان
مبتنی
بر امید و بیم است.
سعدی
عوامفریبانه
روش
مبتنی بر دیالک تیک بیم و امید
را
راه
پارسایان
جا می
زند.
بدین
طریق
میان
طبقه حاکمه ستمگر و استثمارگر و پارسایان علامت تساوی می گذارد.
این
«منطق» طبقاتی سعدی
مملو
از دلایل گوناگون است.
این
دلایل کدامند؟
۲
اگر جاده ای بایدت مستقیم
ره پارسایان، امید است و بیم
سعدی
قبل
از همه
به
طبقه
حاکمه و هیئت حاکمه
رهنمود
می دهد:
دیالک
تیک بیم و امید
باید
اکیدا
رعایت شود.
اگر
یکی از دو قطب دیالک تیکی فراموش شود،
فاجعه
آغاز می شود:
الف
اگر
قطب بیم فراموش شود،
رعایا
محصول
چه بسا بخور و نمیر کار کمرشکن خود
را
تصاحب
می کند
و
اعضای
اشرافیت فئودال و روحانی
یا
باید
از گرسنگی بمیرند
و
یا
«به
گدایی به روستا بروند.»
(سعدی)
ب
اگر
قطب امید فراموش شود،
یعنی
اگر
بخشی از محصول کارکمرشکن رعایا
به
خود
آنها
تعلق
نگیرد،
رعایا
چه
بسا فرار خواهند کرد و روستاها به ویرانه تبدیل خواهند شد و اقتصاد کشاورزی مختل
خواهد شد
و
اعضای
اشرافیت فئودال و روحانی
یا
باید
از گرسنگی بمیرند
و
یا
خود
شخصا
برای
کشت و زرع به روستا بروند.
۳
اگر جاده ای بایدت مستقیم
ره پارسایان، امید است و بیم
سعدی
به
طور غیرمستقیم
زهر ایده ئولوژیکی ـ فئودالی
خود
به
کام
توده رعیت می ریزد:
توده
رعیت
بدین
طریق
خیال
می کند که دیالک تیک بیم و امید امری الهی است.
۴
اگر
طبقه حاکمه و یا هیئت حاکمه (شاه)
از
قطب
دیالک تیکی امید
صرفنظر
کند،
در آن
صورت
شاه
به
عنوان نماینده و عضو طبقه حاکمه
بیدادگر
خوانده
می شود
و
این توهم
در ذهن خسته زحمتکشان تشکیل می یابد
که
گویا
رعایت
دیالک تیک بیم و امید
به
معنی دادگری اعضای طبقه حاکمه و هیئت حاکمه است.
۵
اگر جاده ای بایدت مستقیم
ره پارسایان، امید است و بیم
در
این زهر ایده ئولوژیکی ـ فئودالی سعدی
واکنش
توده های رعیت بر بیداد طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
نیز
گنجانده
شده است:
این
واکنش در مفهوم دادخواهی تجرید می یابد:
توده
ناراضی و گرسنه رعیت
اگر
کار بر استخوان شان رسد،
می
توانند
به
دادخواهی
نزد
شاه روند.
شاه
هم
داد
توده رعیت
را
با
اعدام
یکی دو تن از مأمورین جمع آوری بهره
مالکانه و دیگر زورگیران
می
دهد.
سعدی
این
دادخواهی
و دادگری
را
نیز
در
تثلیث
شبان ـ گرگ ـ گله
تئوریزه
کرده است:
منظور
سعدی
از
گرگ
همین مأمورین
جمع آوری بهره مالکانه و دیگر زورگیران است.
۶
محمد
رضا شاه
هم
در
روزهای آخر سلطنت خود
همین
تئوری فئودالی سعدی
را
ساده
لوحانه
جامه
عمل پوشاند:
کابینه
هویدا
را
و
حتی
رئیس
ساواک
را
بازداشت
و زندانی کرد.
مخالفین
شاه
هم
خود
جزو عضو اشرافیت فئودال و روحانی کثافت بوده اند
و
به
تثلیث
شبان و گرگ و گله
وقوف
کامل داشته اند.
بدین
طریق
بهترین
نمایندگان انقلاب بورژوایی سفید
به
آسانی
خوردن آب خنک
دستگیر
و اعدام شدند
و
شاه
هم
در به
در شد.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر