شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و
یا ۱۲۹۱)
حکایت اول
(دکتر
حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)
ادامه
۱
شنیدم، که در وقت نزع روان
به هرمز، چنین گفت، نوشیروان
که
خاطرنگهدار درویش باش
نه در فکر آسایش خویش باش
معنی
تحت اللفظی:
انوشیروان
به
هنگام
مرگ
به
هرمز
چهارم
(جانشینش)
چنین
وصیت کرد:
«به
فکر دراویش باش
و
نه
به
فکر آسایش خویش.»
سؤال
سعدی
در این بیت شعر،
از
قول
انوشیروان کذائی معروف به عادل،
از
سوئی
دیالک طبقه حاکمه و ت
را
به شکل دیالک تیک
شاه و د بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی
در این بیت شعر،
از
قول
انوشیروان کذائی معروف به عادل،
از
سوئی
دیالک طبقه حاکمه و توده
را
به شکل دیالک تیک
شاه و درویش بسط و تعمیم می دهد.
۲
در
جامعه ـ تئوری
سعدی،
جامعه
به
دو طبقه
تقسیم بندی
می شود:
الف
طبقه توانگر
متشکل از اشراف بنده دار، فئودال و دربار با شاه
در رأس آن و قشر فوقانی تجار
ب
توده مولد و زحمتکش و بی خانمان شهر و روستا،
که
سعدی در مفهوم فئودالیستی «درویش»
جا سازی می کند.
۳
سعدی
از
سوی دیگر،
دیالک تیک من و غیرمن
را
به شکل دیالک تیک
خود و خلق بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده را از آن غیرمن (خلق) می داند.
مفهوم «خلق»
در
فلسفه
سعدی،
مفهومی مبهم و نادقیق است
و
بسته به
مخاطب سعدی
محتوای خود
را تغییر
می دهد.
معیار طبقه بندی سعدی
میزان ثروت انسان ها
ست.
این
معیار غلط
هنوز
هم
در
جامعه سعدی و جهان
برای
عوامفریبی
مورد استفاده وسیع قرار می گیرد.
در
قالب
طبقه به اصطلاح «توانگر»،
هم
اشراف
بنده دار، فئودال و دربار قرار می گیرند
و
هم
تجار و
بازرگانان ثروتمند،
که
قشری
از
طبقه متوسط
را
تشکیل می
دهند
و
در حقیقت
دشمن طبقاتی اشراف بنده دار، فئودال و دربار
محسوب می
شوند.
سعدی هفتصد سال قبل از کشف بزرگ معروف به «درک ماتریالیستی تاریخ»
به
تضاد
طبقه متوسط نوپا با اشراف بنده دار، فئودال و دربار واقف است،
ولی هنوز نمی تواند آن را از صراحت تئوریکی
بگذراند.
۴
که خاطرنگهدار درویش باش
نه در فکر آسایش خویش باش
طبقه به اصطلاح «درویش»،
به مثابه ضد دیالک تیکی طبقه «توانگر»،
طیف وسیعی از زحمتکشان یدی و فکری شهر و روستا،
بی خانمانان و آوارگان، گدایان و امثالهم را تشکیل می دهد.
سعدی
و
بعدها
حافظ
طرفدار
تعدیل این تضاد اجتماعی است.
طبقه توانگر،
به نظر
سعدی و حافظ،
باید برای حفظ نظام اجتماعی حاکم،
به
دستگیری
از طبقه درویش
بپردازد.
سعدی مخالف سرسخت فردگرائی
(ایندیویدوئالیسم) و خود خواهی توانگران و بی اعتنائی آنان نسبت به توده های فقیر و بی پناه است.
مراجعه کنید
به
ایندیویدوئالیسم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر