۱۳۹۷ دی ۳, دوشنبه

مذهب به مثابه اوتوپی (۷)

 
دکتر ورنر سپمن
 (متولد ۱۹۵۰)
   دکتر فلسفه،
از
مسئولین انتشار «دفاتر ماکسیستی»
آثار
کتب و مقالات بیشماری در زمینه نقد ایده ئولوژی، تئوری اجتماعی ـ انتقادی و جامعه شناسی فرهنگ
انسان و سیستم.
در انتقاد از مارکسیسم ساختارگرا
(۱۹۹۳)
دیالک تیک تمدن زدائی.
 بحران، خردستیزی و زورگوئی
(۱۹۹۵)
پایان انتقاد اجتماعی؟
پسا مدرنیته، هم واقعیت، هم ایده ئولوژی
(۲۰۰۰)

  دکتر ورنر سپمن
دفاتر مارکسیستی نوامبر ۲۰۱۰

برگردان
شین میم شین 
 
 
بخش چهارم


توماس مونتسر 
(۱۴۸۹ ـ ۱۵۲۵)
تئولوگ، کشیش پروتستانی و انقلابی جسور
در
جنگ های دهقانی آلمان
نخست از هواداران مارتین لوتر بود
بعد
بر
ضد روحانیت وابسته به کلیسای کاتولیک
و
بر
ضد نظام فئودالی
به مبارزه برخاست
مارتین لوتر به سبب تمایلات انقلابی ـ اجتماعی رادیکال او
و
به دلیل تئولوژی اسپیریتوئالیستی او
که
در آثارش بازتاب می یافت
و
به سبب مواعظ پبکارگرانه اش
از او فاصله گرفت.
مونتسر بر خلاف مارتین لوتر،
به
جانبداری از جنبش قهرآمیز رهائی بخش دهقانان برخاست
و
به
تبلیغ و ترویج ایده های انقلابی همت گماشت
و
در صدد ایجاد نظام اجتماعی عادلانه در منطقه خویش بر امد.
امتیازات اجتماعی را لغو کرد،
معابد را منحل نمود
و
از آنها سرپناهی برای بی خانمانان و گرسنگان ترتیب داد.
اقدامات او در جهت متحد ساختن همه دهقانان به ثمر نرسید.
مونتسر در سال ۱۵۲۵ اسیر شد،
مورد شکنجه های وحشتناک قرار گرفت
و
در ۳۶ سالگی به دار آویخته شد.
  
۱
·      در فهرست طولانی جنبش های اجتماعی که با الگوهای سمتگیری مذهبی به تبیین اندیشه های خویش می پردازند و جسارت خود را نیز از این الگوها برمی گیرند، در جوار حوادث بیشماری، جنبش های فرقه های مذهبی قرون وسطی، توماس مونتسر، جنگ های دهقانی، حکومت الهی در مونستر آلمان و هم اکنون تئولوژی رهائی بخش قرار دارند.

·       (تئولوژی رهائی بخش به تئولوژی ئی اطلاق می شود که شرایط خاص جهان سوم با فقر، گرسنگی، جمعیت بیش از اندازه، استثمار و غیره را به موضوع بحث خویش مبدل می سازد و نجات را در نجات موعود اخروی خلاصه نمی کند.
·      تئولوژی رهائی بخش در آمریکای لاتین فعال است. مترجم)

۲
·      این خیزش های تاریخی نه فقط تلاش کلیسای بزرگ را که «نجات و سعادت» را به امید لایزال اخروی تقلیل می دهد، جامه مشخص می پوشانند، بلکه خط مشی مساوات طلبی را تدوین می کنند که به سوسیالیسم نیز تعلق دارد.

۳

·      انگلس در سال های آخر عمر گرانبارش می نویسد:

الف
·      «تاریخ مسیحیت آغازین با جنبش کارگری مدرن وجوه مشترک شگفت انگیزی دارد.

ب
·      مسیحیت نیز در آغاز ـ همانند جنبش کارگری مدرن ـ جنبش ستمدیدگان بوده است:
·      مسیحیت در آغاز به عنوان مذهب برده ها، آزاد شده ها، فقرا و بی حقوقان وارد صحنه می شود، به مثابه مذهب خلق هائی که یوغ امپراطوری روم را به گرده می کشیدند و یا زیر ضربات وارده تار و مار گشته بودند.

پ
·      هم مسیحیت و هم سوسیالیسم کارگری، هر دو نجات عنقریب از بندگی و ذلت را موعظه می کنند:

۱
·      مسیحیت این نجات و رهائی را در جهان دیگری (اخری)، پس از مرگ وعده می دهد.

۲
·      سوسیالیسم نجات و رهائی عنقریب را در همین جهان (دنیا) در تحول جامعه می داند.

ت
·      هم مسیحیت و هم سوسیالیسم کارگری، هر دوتحت پیگرد و در معرض کینه و نفرت قرار می گیرند.»

۴
·      اما با ورود سوسیالیسم به صحنه ورق بازی از نو قاطی می شود:
·      انتظار نجات و رهائی اکنون بر بنیان راسیونالی (عقلائی) استوار می گردد:
·      به قول مارکس، «پس از آنکه حقیقت اخروی رنگ می بازد و نا پدید می شود»، سوسیالیسم «حقیقت دنیوی را» تحکیم می بخشد.

۵
·      اما آنچه که به عنوان میراث خط مشی سنتی مسیحیت باقی می ماند، بی بدیلی فرد انسانی است که بر پایه تصور مبتنی بر انسان گشتن عیسی مسیح استوار گشته و از اعتبار بی چون و چرا برخوردار است.

۶
·      گرایش مذهبی به دنبال نهادینه گشتنش و نقش هرچه بیشر «دولت برش» (حامل دولت بودنش)، امتیاز «جهانگریزی» را از آن خود می کند.

۷
·      این گرایش اما اصل سرتاسری مذهب یهودی ـ مسیحی را تشکیل نمی دهد.

۸
·      تورات، آنجا که پیامبران را و در کتاب هیوب انسان ها را به خودکوشی فرا می خواند، خود به نفی این کلیشه می پردازد.

۹
·      این جوهر کتاب مقدس با تقلیل آن از سوی فلسفه مد روز به «سیستم علائم سمانتیکی» سرسری گرفته می شود.

۱۰

·      چون اگر آن یاوه بی محتوائی نباشد، این فرمولبندی در قاموس ایراسیونالیسم فلسفی معاصر (که سخن پردازش دریدا ـ فیلسوف فرانسوی ـ است) بدان معنی خواهد بود که «متون مقدس» فاقد پیوندی هر چند مخدوش با واقعیت اند.

۱۱
·      کتاب مقدس اما در واقع یادآور کشش بنیادی انسانی در جهت اطمینان بخشی به خویش است و سند شورانگیزی در جهت از آن خود کردن میتولوژیکی (اساطیری) جهان است.

۱۲
·      قصص کتاب مقدس اگرچه ضد و نقیض اند، اما علیرغم آن، از سوئی یادآور کلکتیو بر باد رفتن مناسبات دنیوی و طبیعی «هماهنگ» (قصه بیرون انداختن آدم و حوا از بهشت) و از سوی دیگر یادآور تحمیل مناسبات جامعه طبقاتی از طریق جاری ساختن سیلی از اشک و خون و ارتکاب قساوت های بی حد و حصر و اعمال شنیع خردستیز، خودستیز و دگرستیز اند.

۱۳
·      به سبب همین رئالیسم سمبولیک، دلیلی برای «فاصله گرفتن» از کتب مقدس وجود ندارد.

۱۴
·      دگم «معصیت آدم و حوا» و «معصیتکاری مادرزادی انسان ها»  نیز با چیزی جز تاریخ خونین جامعه طبقاتی در پیوند نیست و جز یادآوری کلکتیو روند خودستیزی عاطفی انسان ها با توسل به کار اجباری خودسرکوبگر نیست.

۱۵
·      دگم «سعادت اخروی» (مژده نجات نهائی)، دورنمای تحول «انقلابی ـ فرهنگی» جامعه را در بطن خود حفظ کرده است.

۱۶
·      مرز میان مذهب (و یا تفسیر تئولوژیکی) و سمتگیری راسیونال (عقلائی) آنجا کشیده می شود که مسئله زیر مطرح می شود:
·      آیا انسان می تواند خود بر این اوضاع انسان ستیز غلبه کند و یا نیازمند «الطاف» موجودی خیالی (الهی) است؟

۱۷
·      باوری که مدعی «ناتوانی انسان از رهاسازی خویش باشد»، در راستای منافع حاکمیت عمل می کند و می تواند آلت دست شود.

۱۸
·      بدیهی است که آمادگی به مقاومت، اگر هم بکمک تصورات و سیستم های سمبولیک مذهبی تبیین شود، نه از مذهب، بلکه از تضادهای اجتماعی نتیجه گرفته می شود.

۱۹

مارتین لوتر
(۱۴۸۳ ـ ۱۸۸۳)
فقیه و آموزگار رفرماسیون

·      «برای اینکه انسان ساده دل، که چه بسا هزاران بلا بر سرش آورده اند و تحت انواع و اقسام زورگوئی ها قرارش داده اند، نه، می تواند و نه، می خواهد که بیشتر تحمل کند و برای نشان دادن واکنش قهرآمیز هزاران دلیل دارد.»
·      (مارتین لوتر)

۲۰
·      در شورش ها، تمایلات ماورای طبیعی به سمتگیری دنیوی رادیکال پیگیراستحاله می یابند.

۲۱
·      به قول توماس مونتسر، «اعمال قهر حق مسلم توده ها ست.
·      در تئوری آخرالزمان فصل یازدهم کتاب مقدس تصریح شده است، که مسیح مسئول امور دنیوی است.»

۲۲
·      انقلابیون به سبب در اختیار نداشتن امکانات تبیینی دیگر، برای توجیه عمل خویش به عناصر تئولوژیکی دست می یازند و از یقین عقیدتی خویش و وعده های مذهبی مبتنی بر نظام اخروی در همین جهان نیرو می گیرند و تهییج می شوند.

۲۳
·      انقلابیون با سیاسی شدن اما از مرکزیت مذهبی پا فراتر می گذارند.

۲۴
·      بعد، هنگامی که سمتگیری اخروی کنار گذاشته می شود، به قول انگلس، معلوم می گردد که «جامه مذهبی تنها به عنوان پرچم و نقاب برای حمله بر نظام اقتصادی کهنه» به خدمت گرفته شده بود.

۲۵
·      اما حداکثر در همین جا، تفاهم آموزش مذهبی قدرتگرا نسبت به انقلابیون خاتمه می یابد:
·      «کی گفته، زخم بزنی، بکوبی، بکشی!»
·      (مارتین لوتر)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر