۱۳۹۷ آبان ۲۱, دوشنبه

گذار از مجرد به مشخص (۱)



فرازی از رساله های اقتصادی کارل مارکس

برگردان

شین میم شین


کارل مارکس
 ۱۵۰ سال پیش 
در 
اثر خود تحت عنوان «گروندریسه اقتصاد سیاسی»

 متد تجزیه ـ تحلیلی علمی خود 
را 
معرفی می کند.



۱

·      اگر ما کشور مفروضی را به لحاظ سیاسی ـ اقتصادی در نظر بگیریم، از جمعیت آن کشور، تقسیم آن به طبقات، شهر، روستا، دریا، رشته های تولیدی مختلف، درآمد و مخارج، تولید و مصرف سالانه، قیمت کالاها و غیره آغاز می کنیم.



۲

·      شروع کردن از شرایط رئال، مشخص و واقعی ـ ظاهرا ـ شیوه درستی به نظر می رسد:

·      مثلا در اقتصاد از جمعیت کشور، بنیان و سوبژکت کل عمل تولیدی جامعه شروع کردن.



۳

·      اما با دقت بیشتر می توان به نادرستی این شیوه بررسی پی برد.



۴

·      جمعیت یک مفهوم انتزاعی (مجرد) است، اگر طبقات جامعه نادیده گرفته شوند.



۵

·      طبقات نیز به نوبه خود کلمات توخالی اند، اگر ما عنصری را که طبقات مبتنی بر آنند، مثلا کار مزدوری، سرمایه و غیره را نشناسیم.



۶

·      طبقات تابع مبادله، تقسیم کار، قیمت و غیره اند.



۷

·      سرمایه ـ به عنوان مثال ـ بدون کار مزدوری، ارزش، پول، قیمت و غیره هیچ است.



۸

·      اگر ما با جمعیت کشور آغاز کنیم، تصور در هم بر همی از کل خواهیم داشت و ضمن تحلیل، رفته رفته به مفاهیم ساده تر خواهیم رسید.



۹

·      از عوامل مشخص یادشده به مفاهیم مجردتر و نهایتا به ساده ترین تعارف خواهیم رسید.



۱۰

·      از همین جا دوباره مراجعت به سوی جمعیت آغاز می شود.



۱

·      این بار اما نه با تصور مغشوشی از کل، بلکه با تصوری از کلیت غنی از تعاریف و روابط بیشمار.



ادامه دارد.

-->

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر