مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
دو جریان حاکم
ادامه
دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی
در
مطلبی تحت عنوان «تفسیر عقلی روشمند قرآن»
مفاهیمی
را
و ضمنا
مفهوم عقل
را
مورد پژوهش جمارانی قرار داده است:
صاحب «التحقیق» نیز در مورد معنای عقل می نویسد:
اصل
ماده عقل، همان تشخیص صلاح و فساد در جریان زندگی مادی و معنوی،
سپس ضبط نفس و منع آن بر همان مطلب است.
و
از لوازم عقل
امساک،
تدبر و نیکویی فهم و ادراک و انزجار و شناخت چیزهایی که در زندگی
مورد نیاز است و نیز تحت برنامه عدل و حق قرار گرفتن و نگه داری
خویش از هوس ها و تمایلات است.
سپس
می گوید:
قوای نفس با نفس انسان متحد است
و
از آن جمله عقل نظری و
عملی است
که
عقل نظری
به لحاظ ما فوق آن،
یعنی مبادی عالیه
گفته می شود که به آن قوه ادراک نیز می گویند
و
عقل عملی
به لحاظ
مادون آن است
که
این عقل مبدأ تحریکات بدنی و اعمال خارجی است.
پس تشخیص مصالح و مفاسد مربوط به عقل نظری و ادراک است
و
حفاظت
نفس و منع آن مربوط به عقل عملی است.»
آقای «ایازی» در این مورد می نویسند:
»مقصود
از عقل،
حکم نظری
به ملازمه بین حکم ثابت شرعی یا عقلی
و
بین
حکم شرعی دیگر یا ملازمه بین عقیده ثابت قطعی و بین عقیده دیگر
است.
مثل حکم عقل به ملازمه بین مسئله اجزا و مقدمه واجب و ...»
آیة الله «جوادی آملی» نیز در مورد تفسیر عقلی معتقدند:
»منظور
از عقل در این جا «عقل برهانی» است
که
از مغالطه و وهم و تخیل به
دور باشد؛
یعنی
عقلی
که
با اصول و علوم متعارفه خویش اصل وجود
مبدأ جهان و صفات و اسمای حسنای او را ثابت کرده است.»
طرز «تعریف» مفاهیم
توسط اجامر جماران
اکنون
اندک اندک
روشن می شود:
مثلا
برای تعریف مفهوم بینوای عقل
دکتر معمم طویله،
از
هر ننه قمری
زباله ای
نقل می کند.
اگر
احیانا
تعریف خر
در میان بود،
معلوم نیست که خر بینوا به کدام یک حیوانات شباهت پیدا می کرد.
طرفه این است
که
تعاریف حضرات
چه بسا
نافی یکدیگرند.
مثلا
بنا بر تعریف حضرت صادق
عقل
به درد درک احکام الهی نمی خورد.
در حالیکه
بنا بر تعریف حریف مجتهد دیگر
عقل = احکام الهی
ما برای آشنایی بهتر با طرز «تفکر» و طرز تحلیل علامه های جماران
همین
سه «تعریف» مطرح شده را مورد تأمل قرار می دهیم:
۱
صاحب «التحقیق» نیز در مورد معنای عقل می نویسد:
اصل
ماده عقل، همان تشخیص صلاح و فساد در جریان زندگی مادی و معنوی،
سپس ضبط نفس و منع آن بر همان مطلب است.
بنا بر این تعریف از مفهوم عقل (و نه ماده عقل)
عقل = تشخیص صلاح و فساد هم در زندگی مادی و هم در زندگی معنوی + ضبط نفس در صلاح و منع نفس از فساد.
عقل
بدین طریق
به
عرصه اخلاق و رفتار آدمیان محدود می شود:
مثال
عقل = تشخیص مال حلال از مال حرام + فکر حلال از فکر حرام = خوردن مال حلال و پرهیز از خوردن مال حرام + اندیشیدن به مثلا سکس حلال عیال و نیندیشیدن به سکس حرام همسایه
این عقل صاحب التحقیق
واقعا هم به درد درک احکام الهی نمی خورد.
پس
حق با حضرت صادق است.
۲
و
از لوازم عقل
امساک،
تدبر و نیکویی فهم و ادراک و انزجار و شناخت چیزهایی که در زندگی
مورد نیاز است
و نیز تحت برنامه عدل و حق قرار گرفتن و نگه داری
خویش از هوس ها و تمایلات است.
بی اعتنا به زباله وارگی این جمله بندی صاحب التحقیق
عقل همان است
که
در جمله قبلی تبیین یافته است.
۳
سپس
می گوید:
قوای نفس با نفس انسان متحد است
من ـ زور از قوای نفس چیست که با نفس آدمی متحد اند؟
منظور از نفس آدمی
احتمالا
قوای غریزی
اند.
نفس
یکی از مفاهیم مهم فقهی است
که
خود
دیالک تیکی از مثبت و منفی است:
الف
نفس اماره
آدمی را به ارتکاب اعمال بد مثلا خوردن مال حرام دعوت می کند.
ب
نفس لوامه
(وجدان)
آدمی
را
از خوردن مال حرام منع می کند و اگر خورده باشد، سرزنش می کند.
۴
سپس
می گوید:
قوای نفس با نفس انسان متحد است
نفس
ضمنا
متحد ابلیس خارجی هم قلمداد می شود:
یعنی
ما
با
دو ابلیس وسوسه گر سر و کار داریم:
ابلیس درونی
(نفس اماره، غرایز)
و
ابلیس برونی ملعون معروف
۵
سپس
می گوید:
قوای نفس با نفس انسان متحد است
و
از آن جمله عقل نظری و
عملی است
این دو جمله به همدیگر ربطی ندارند.
ولی
این اندیشه صاحب التحقیق
آدمی
را
به یاد
ایمانوئل کانت
می اندازد:
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او
تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
مذهبفلسفه
حقوقفلسفه
تاریخفلسفه
هم
از خرد عملی و خرد نظری
سخن گفته است.
۶
از آن جمله عقل نظری و
عملی است
که
عقل نظری
به لحاظ ما فوق آن،
یعنی مبادی عالیه
گفته می شود که به آن قوه ادراک نیز می گویند
و
عقل عملی
به لحاظ
مادون آن است
که
این عقل مبدأ تحریکات بدنی و اعمال خارجی است.
بنا بر تعریف جدید صاحب التحقیق
عقل نظری = ادراک
اینجا
دیگر نمی توان به حضرت صادق حق دارد.
چون
برای درک احکام الهی، عقل = ادراک
ضرور است و نه مضر.
عقل عملی = قوه دعوت به عمل مادی
این عقل عملی
واقعا
هم مضر است.
به مدد این عقل عملی
اصلا
نمی توان و نباید
به
درک احکام الهی
خطر کرد.
احکام الهی
را
اگر به محک تجربه (عقل عملی) بزنی گندشان در می آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر