تحلیلی
از
ملیحه سراب
آخرالزمان
است.
۱
کارگاه مغز ها
تعطیل
است.
۲
خلایق
دیگر
فرصت، همت و حوصله خوداندیشی ندارند.
۳
حتی
بدتر.
فرصت، همت و حوصله هماندیشی با همنوع حاضر و غایب
را
حتی
ندارند.
۴
همه از دم
به عوض اندیشه
عکس می جویند
عکس می یابند
عکس پس عنداز می کنند.
عکس های ساکن و سیار.
بیشمار و بسیار.
۵
و
خیال می کنند که شق القمر می کنند.
۶
جای خالی خوداندیشی و هماندیشی
را
غیراندیشی
(شخص ثالث اندیشی)
گرفته است:
مرده های ملی و بین المللی
و
یا
مرده های متحرک زنده نمای ملی و بین المللی
به
عوض خلایق در آخرالزمان
به رایگان
«می اندیشند»
۷
مارکس
در این میان
تازه
بهتر از بقیه است.
از میلیون ها نفر
شاید
یکی
مارکس
را
مأموریت داده باشد که به عوضش «بیندیشد.»
۸
خیلی ها
شمر ذی الجوشن
را
مأموریت داده اند
تا
به عوض شان «بیندیشد.»
۹
راستی
چه باید کرد؟
۱۰
ما
از فرط خریت
خیال کردیم
که
راه حل
در
ارائه افوریسم های (کلام قصار) بهتر و معنامندتر
است.
۱۱
عزم جزم کردیم و صدها افوریسم بهتر
تهیه و ترجمه و تألیف کردیم
و
نشر دادیم.
۱۲
تیرمان به سنگ خورد.
۱۳
احدی
حتی
حاضر
به
پخش افوریسم های ما
نشد.
۱۴
آنگاه فهمیدیم
که
توطئه ای سنجیده و دقیقا حساب شده
در بین است.
۱۵
در فضای مجازی
بر خلاف تصور باطل رایج و غالب
قانونمندی آهنینی
حکمفرما ست.
۱۶
از این رو
اکنون
از
خود
می پرسیم:
تفاوت اسم و ایسم چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر