از
مسعود بهبودی
اتذکره الاولياء
حجِّ ما اين است.
عبدالله مبارك به حج رفته بود.
وقتي در خواب ديد كه فرشته اي به او گفت :
از ششصد حاجي
كسي حاجي نيست،
مگر علي بن موفق،
كفشگري در دمشق كه به حج نيامد .
عبدالله به دمشق رفت و علي بن موفق را ديد كه پاره دوزي مي كند.
پرسيد:
چه كرده اي كه با اين كه امسال به حج نرفته اي، از ميان همه حجاج فقط حج تو پذيرفته شد؟
گفت:
سي سال بود كه مرا آرزوي حج بود و از پاره دوزي سيصد درهم جمع كردم
و
امسال عزم حج كردم.
عيالم حامله بود، از خانه همسايه بوي طعام مي آمد، مرا گفت:
برو و پاره اي از طعام بستان .
من رفتم و همسايه گفت :
بدان كه هفت شبانه روز بود كه أطفال من هيچ نخورده بودند ،
امروز خري مرده ديدم.
پاره اي از آن جدا كردم و طعام سأختم.
بر شما حلال نباشد.
چون اين بشنيدم
آتشي در جانم بيفتاد .
آن سيصد درهم برداشتم و بدو دادم و گفتم:
نفقه أطفال كن كه حج ما اين است.
۱
نا سلامتی
حداقل
۳۰ ذرهم از ۳۰۰ درهم را
هزینه می کردی و برای عیال حامله ات
چیزی تهیه می کردی
تا
بچه ات
در دل مادرش
دلی از عزا دربیاورد
و
خدای ناکرده
از
بیرون آمدن سرباز نزند
و
همراه با مادرش
از
فرط گرسنگی
نمیرد.
سایه چیست؟
۱
سایه فرمی از انعکاس چیزها ست.
۲
سایه
فرمی از عکس برداری از چیز ها ست.
۳
سایه
فرمی از عکس اندازی چیزها ست.
۴
وقتی عکس با اصل منطبق شود
وقتی سایه با جیز منطبق شود
خلایق خیال می کنند که عکس و سایه غایب است.
۵
ولی از این خبرها نیست.
۶
به محض حرکت خورشید
به محض حرکت عکاس و یا دوربین عکاسی
سایه از چیز و عکس از اصل
تجزیه می شود و مرئی می گردد.
۷
ای بسا پرسيده ام از خود:
«زندگی آيا درون سايه ها مان رنگ می گيرد؟»
«يا كه ما خود سايه های سايه های خويشتن هستيم؟»
فرناندو پسوآ
ای کاش
گرد و غبار کوچه ها باشم
در زیر پای دریوزگان!
اما
کسی نباشم که
از جادۀ زندگی می گذرد
وبه پشت سر
نگاه می کند
و
بر
"گذشته"
حسرت می خورد...
۱
این شعر مختصر و موجز
حاوی مرزبندی تیز با ارتجاع و ترادیسیونالیسم (مرتجعین و سنتگرایان)
است.
۲
این شعر مختصر و موجز
حاوی مرزبندی تیز
با کسانی است
که ایدئال ها و آرزوهای خود را در ماضی می جویند.
۳
شاعری از دیار آتش ها
به نام علی اکبر صابر (هوپ هوپ)
همین حسرت به ماضی مرتجعین و سنتگرایان
را در شعر زیبایی تبیین داشته است:
اوندا کی اولاد وطن خامیدی
آخ نجه کیف چکملی ایامیدی
زمانی خلایق خام و خر بودند
آه
چه ایام لذت بخشی بود
۴
حسرت به ماضی
اما
فقط و فقط به شرطی میسر می شود
که
ماضی فیلتریزه شود و فقط جنبه های نسبتا مثبت ماضی از صافی بگذرند و ایدئالیزه شوند.
۴
همین ها که مثلا به ۵۰ سال سال پیش حسرت می خورند
فراموش کرده اند که به سبب سطح نازل توسعه مثلا علم پزشکی
پدر و مادر و برادر و خواهرشان
چه بسا
به سبب سل مرده اند
۵
به همین دلیل
همیشه
با حسرت به ماضی
فرمی از خودفریبی و عوامفریبی همراه است.
۶
در فوندامنتالیسم
هم ماضی ایدئالیزه می شود.
۷
فرماسیون اقتصادی برده داری سرشته به خشونت و خون و خریت و خردستیزی
خودفریبانه و عوامفریبانه
به عنوان مدینه ایدئال فاضله
جا زده می شود.
۸
توده های مولد و زحمتکش
اما
ایدئال خود را
همیشه در مستقبل می جویند و از ماضی منزجر و بیزار اند.
۹
مستقبلی که باید خود بسازند
آنهم بر ویرانه های مضارع
۱۰
راستی
چرا و به چه دلیل؟
ممنون.
۱
شخصیت های تاریخی را باید در کل بررسی کرد.
۲
همین علی
به عوض سکه زر و سیم
سیخ داغ در کف دست برادرش می نهد.
۳
همین علی
لب چاه های کور
از عذاب وجدان
ضجه می زند.
۴
شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.
مارکس
۵
ولی اگر هم حتی عمل علی با اندیشه اش ناسازگار باشد
تغییری در حقیقی بودن (حقیقیت) اندیشه اش نمی دهد.
۶
بی دلیل نیست که هگل هم در پله توسعه دیگری
همان اندیشه را تبیین می دارد.
این پست مملو از ایراد است:
۱
ایراد اولش گیر دادن به رژیم است.
۲
رژیم با همه دبدبه و کبکبه اش
عنصری روبنایی است.
۳
رادیکال بودن
یعنی دست به ریشه بردن
مش مارکس
۴
یعنی دست به زیربنای اقتصادی بردن
۴
یعنی طبقه حاکمه را به چالش کشیدن و ناک اوت کردن
۵
و گرنه طبقه حاکمه اگر لازم باشد
سید علی را ترور میکند و تک تک اخوندها را از بیدها و چنارها حلق اویز میکند تا حاکمیت طبقاتی اش را حفظ کند
۶
ایراد دومش دم زدن از
جنبش ضد استبدادی
است
۷
طویله جماران حتی به قول اجامر امپریالیستی دموکراتیک است.
چون دموکراتیک یعنی انتخابات
طویله جماران دموکراتیک تر از طویله امریکا ست.
۸
علاوه بر این استبداد و یا دیکتاتوری
فی نفسه
فرم فرمانروایی است و نه محتوای فرمانروایی.
۹
در دیالک تیک فرم و محتوا
تعیین کننده محتوا ست.
۱۰
الف
دیکتاتوری می تواند دیکتاتوری طبقه انقلابی جامعه باشد
مثلا دیکتاتوری روبسپیر
دیکتاتوری محمد رضا شاه پس از انقلاب بورژوایی سفید
دیکتاتوری پرولتاریا = دموکراسی محتوایی
ب
دیکتاتوری می تواند دیکتاتوری ارتجاعی باشد
مثلا دیکتاتوری اشرافیت فئودال و روحانی باشد
فاشیستی باشد
امپریالیستی باشد
۱۱
شعار باید به توده شعور دهد
«یوخدور علاج»
سویله دی
«درد جهالته»
۱
میلیاردر ها دزد نیستند.
الف
چیستند؟
ب
دزد کیست و چه تعریفی و چه جایگاهی در جامعه دارد؟
۲
زنده باد تفکر مفهومی
۳
تفکر
یا
تفکر مفهومی است
و
یا
اصلا تفکر نیست.
ایمانوئل کانت
صلواة الله علیه
۴
به قول حریفی از ارومیه
تفکری که مفهومی نباشد = عرعر است
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر «مژه بر هم زدنی»
اندکی اندر باب دل و دلبری و دلبازی در قمار زندگی
۱
دل می رود ز دستش.
۲
یعنی دست خود خواجه نیست.
۳
عشق
پدید های تحمیلی و غیر ارادی است.
۴
و گرنه
اصلا
عشق نیست.
تئاتر است.
۵
عشق
مثل زلزله است.
۶
با پای خود می آید.
همه چیز را در هم می کوبد و با پای خود می رود
اندکی اندر باب دیالک تیک انقلاب و ارتجاع
۱
انقلاب و ارتجاع
بنا بر ماهیت سمتگیری تعیین و تعریف می شوند.
۲
و
نه
بنا بر رنگ و فرم و هارت و پورت و نقش و نگار و جار و جنجال
۳
مثال
فاشیسم مظهر مطلق ارتجاع است.
۴
چون سودای تخریب عمیق نیروهای مولده و ترمز کردن لکوموتیو تاریخ را در سر دارد.
۵
موفق هم بوده است.
۶
فاشیسم
اما
به لحاظ رنگ
سرخ تر از کمونسم است.
۷
نازی های نازی آباد
پرچم خون
بر دوش می کشیدند.
۸
مراجعه کنید به اثار برشت.
مثلا ترس و نکبت رایش سوم.
۹
همین حکم را راجع به آنارشیسم
و
فوندامنتالیسم شیعی و سنی و آوانتوریسم راست و چپ و غیره هم می توان صادر کرد.
۱۰
تروتسکیسم و حزب کمونیست گاو و خری و آوانتوریسم راست و چپ از قبیل فدائیان اسلام و خلق و مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام و غیره
میلیتانت و پیشگام و سرخ و خونین اند.
میلیتانت تر و سرخ تر از هر حزب کمونیست اند.
۱۱
ولی
همه این زباله ها
ارتجاع سرخ
محسوب می شوند.
۱۲
چون قصد برگشت مثلا به به صدر اسلام در سر دارند
چون سازمان های ترور و تخریب و خردستیزی اند.
۱۳
مفهوم علمی و رئالیستی ارتجاع سرخ و سیاه را
مدیون مؤلفین کتاب انقلاب سفید هستیم.
۱۴
این
مفهوم
علمیت و عینیت و حقیقت خود
را
کماکان حفظ کرده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر