مدل اوتوپیکی اوون
از
جامعه سوسیالیستی
پروفسور دکتر کلاوس دیتر ووستنک
برگردان
شین میم شین
· در جریان این امر مسائل زیر مطرح می شوند:
الف
۱
· انتخاب جوهر مدلی مناسب در مطابقت با طبقه بندی
مدل ها از اهمیت خاصی برخوردار است.
۲
· گاهی اوبژکت های طبیعی نیز که بنا بر هدف انتخاب
می شوند، می توانند بمثابه مدل مطرح شوند.
۳
· مدل های فنی به سبب خصلت مصنوعی شان، ساختمان
قیاسی برنامه ای بهتری را مجاز می دارند.
۴
· در حالی که مدل های معنوی که بویژه در زبان طبیعی سیستم های علامتی صوری
و یا در ریاضیات مطرح می شوند، به مثابه امکان بازسازی مشخصات معین اصل، فوق
العاده متغیرند.
۵
· مدل باید حاوی قیاسی نسبت به اصل باشد و در عین
حال با اصل در مشخصاتی که مانع تأثیر متقابل مستقیم بعدی میان سوبژکت و اصل می
شوند، (مشخصاتی که به سبب آنها ساختن مدل به مثابه نماینده اصل ضرورت پیدا کرده
است)، تفاوت کیفی داشته باشد.
۶
· مدل باید به عنوان مثال ساده تر، اقتصادی تر، بی
خطرتر، ایدئالیزه شده تر، بطور منطقی ـ مته متیکی (ریاضی) قابل ارائه و بطور
آزمایشی عملی تر باشد.
۷
· در چنین مواردی سوبژکت از مسئله مطروحه و از
اطلاعات آغازین ضرور برای ساختن مدل قیاسی از اصل، آغاز به کار می کند.
۸
· بدین طریق سوبژکت هم با یک تصویر موقتی از اصل
کار می کند و هم با پروژه معنوی موقتی از مدل مورد نظر.
ب
۱
· فونکسیون واقعی مدل عبارت است از گشودن راه
دستیابی به اطلاعات به روی سوبژکت.
۲
· اطلاعات حاصل از مدل از حد اطلاعات لازم برای
ساختن مدل فراتر می روند و راه را برای شناخت بهتر اصل هموار می سازند:
· به عبارت دیگر سوبژکت، مدل را نخست به مثابه اوبژکت
بیواسطه و مستقل از اصل و مستقل از خود (سوبژکت) مورد استفاده قرار می دهد.
۳
· اگر مدل در هیئت مادی ـ شیئی اش مطرح باشد،
آنگاه آزمایش مدلی حامل حقیقت عینی در باره مدل
خواهد بود.
۴
· اگرمدل، فرم یک سیستم علامتی داشته باشد، آنگاه
می توان آن را بنا بر تخمین منطقی تغییر فرم داد تا حامل مطالب جدید و تغییر فرم
یافته گردد و حاکی از مشخصات منطبق با اصل باشد.
۵
· اگر ما با مدل های معنوی (سیستم های مفهومی،
کمی، تئوری) سروکار فکری داشته باشیم، آنگاه قانونمندی های شناخته شده علوم منفرد
و فلسفه در مدل و در عرصه مربوط به مدل برای سوبژکت بمثابه شالوده صرفنظرناپذیر
تحلیل مدل خواهند بود.
پ
۱
· ساختار منطقی استنتاج قیاسی، امکان استخراج
مقدمات (پره میس ها) و احکام فرضی راجع به اصل را
به برکت استفاده از اطلاعات افزایش یافته راجع به مدل در مرحله (ب) و به برکت
استفاده از اطلاعات مربوط به قیاس موجود (که از مقایسه مدل با اصل حاصل می آیند)
پدید می آورد که از حد معارف آغازین که در مرحله (الف) راجع به اصل داشته ایم،
فراتر می رود.
۲
· بدین طریق، رفتار بعدی سوبژکت در مقابل اصل،
راهنمائی می شود.
· فرضیه های جدیدی راجع به اصل ساخته می شوند که
اگر حکم مدلی صرف به اندازه کافی قابل اعتماد نباشد، احتیاج به تصدیق خواهند داشت.
۳
· عملیات اصلی متد مدل سازی از لحاظ محتوایش، در
مطابقت با مشخصات مشخص اصل های معین موجود، مدل ها و سوبژکت ها طبیعتا با هم فرق
دارند.
· مراجعه کنید به مدل.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر