۱۳۹۷ مهر ۲۶, پنجشنبه

تأملی در سبک و استیل از سگ بهتران (۳)

تحلیلی
از 
میم حجری
 
وقیح
یعنی
بی شرم، 
بی آبرو، 
پررو، 
دریده، 
گستاخ
 

سؤال دیگر این بود
که
چرا 
بحث با بی همه چیزان 
اعصاب از سگ بهتران 
را
متشنج می سازد؟
 
دلیلش احتمالا این است
که
توده مولد و زحمتکش
از برده تا رعیت
و
از پیشه ور تا پرولتاریا
پشت و پناهی جر حقیقت عینی ندارند.
 
پرولتاریا
با
غریزه طبقاتی خویش
(مارکس)
حقیقت عینی
را
در می یابد
 و
ضمنا
در می یابد که منافع طبقاتی اش با حقیقت عینی دمساز است و همسو ست.

یعنی
دفاع از حقیقت عینی
در عین حال و همزمان
به معنی دفاع از منافع طبقاتی خویش است.

درست به همین دلیل است
که
حریف 
از هماندیشی با وقیح بیزار است.

۲

 
نداشتن چیزی برای از دست دادن،
حقیقت پرستی
را
به دنبال می آورد
و
حقیقت پرستی = صداقت.
 
اعضای دیگر طبقات جامعه
اما
مایل به شنیدن حتی حقیقت عینی نیستند،
چه رسد به کشف آن و دفاع از آن.
 
۳
وقیح
یعنی
بی شرم، 
بی آبرو، 
پررو، 
دریده، 
گستاخ
 
درست به همین دلیل
مدافعان حقیقت عینی
وقیح،
قلمداد می شوند.
 
به محض اینکه می بینند که دفاع رشوه نگیرانه از حقیقت عینی در بین است،
اندرز اخلاقی شروع می شود:
 
درس ادب به مدافعان حقیقت داده می شود.
 
مدافعان حقیقت
بی شرم قلمداد می شوند.
بی آبرو، پررو، دریده و گستاخ محسوب می شوند.
 
 در نتیجه
چالش فکری بر سر صحت  و سقم احکام (افکار)
از خطه شناخت خارج می شود
و
به خطه اخلاق منتقل می گردد.
 
در نتیجه
اخلاق اعضای طبقه حاکمه (با همه چیزان) که در هر جامعه اخلاق حاکم است،
رو در روی اخلاق توده مولد و زحمتکش (بی همه چیزان) قرار می گیرد.
 
اکنون
همه واژه های اخلاقی 
ضمن حفظ فرم واحد خویش،
با محتوای مفهومی به کلی متضادی پر می شوند.
یعنی 
بازتعریف می شوند:
 
وقیح
از 
دید طبقه حاکمه 
در مقابل وقیح از دید توده
 قرار می گیرد.
 
  شرم
از
 دید طبقه حاکمه 
در مقابل شرم از دید توده 
قرار می گیرد.
  
  آبرو
از 
دید طبقه حاکمه 
در مقابل آبرو از دید توده 
قرار می گیرد.
  
پررویی
از
 دید طبقه حاکمه 
در مقابل پررویی از دید توده 
قرار می گیرد.
 
دریدگی
از
 دید طبقه حاکمه 
در مقابل دریدگی از دید توده 
قرار می گیرد.
 
گستاخی
از
 دید طبقه حاکمه 
در مقابل گستاخی از دید توده 
قرار می گیرد.
 
یعنی
تضاد طبقاتی
از
زیربنای اقتصادی جامعه
در
آیینه روبنای ایده ئولوژیکی آن جامعه
منعکس می شود:
تضاد طبقاتی
به صورت تضاد اخلاقی در می آید.
 
مبارزه طبقاتی
تار و پود جامعه طبقاتی را در می نوردد.
 
توده های بی همه چیز
به همه چیز طبقه حاکمه پارس می کنند و پشت پا می زنند
تا
فرماسیون اقتصادی حاکم
 را
بر اندازند و طرح نوینی در اندازند.
  
ادامه دارد.

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر