۱۳۹۷ مهر ۱۱, چهارشنبه

پای منبر دکتر مرتضی محیط و پامنبری های او (۲۳)


مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه می‌داند.
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
تز پنجم  پامنبری ها:
 
۱
  کمونیست ها 
بر اساس آموزش های مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
به
 اتحاد جهانی طبقه کارگر و همه زحمتکشان جهان 
علیه بورژوازی 
به عنوان یک طبقه جهانی 
اعتقاد دارند .
 
 این باور که در مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
و 
در عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
به صورت آشکار بیان گردیده است 
و
 با 
رقابت بورژوازی این کشورها برای توسعه بازارها 
 به
 دو جنگ ویرانگر جهانی 
و
 بسیاری از جنگ های منطقه ای در گوشه و کنار جهان انجامید 
و
 کارگران و زحمتکشان کشورهای مختلف را قربانی کرد،
 امروز 
در
 دوران جهانی سازی و نئولیبرالیسم 
که 
با استفاده از سیستم های مدیریتی و امکانات ارتباطی پیشرفته 
 برای برنامه ریزی، نظارت و کنترل بر زنجیره کامل فرآیند مکان یابی، منبع یابی، تجهیز، تولید و بازاریابی و توزیع گسترده محصول در گستره جهانی 
برای 
سرمایه 
به مثابه یک طبقه جهانی 
تحقق عینی یافته 
و 
بورژوازی کشورهای مختلف نیز در یک زنجیره ای از تقسیم کار جهانی در آن
 از نقش فزاینده ای برخوردار شده اند، 
شاید مهم ترین حقیقت در باره سرمایه داری امروز در جهان است. 
این در مورد بورژوازی ایران هم صدق می کند. 
یعنی این بورژوازی اساسا فاقد ظرفیت ملی و ضدامپریالیستی است.

این 
فراز از نوشته پامنبری ها 
مملو از ایرادات نظری چشمگیر است.
 
چنین انتظاری از پامنبری ها نداشتیم
و
واقعا
غافلگیر شدیم.
 
هی سیمرغ شکسته بال
در
قله ها
چه می گذرد؟
 
چه کسی
ما
را
در 
غیابت
به میهمانی گنجشک خواهد برد؟
 
۱
 این باور 
که
 در مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
و 
در 
عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
به صورت آشکار
 بیان گردیده است
 
  در 
این جمله پامنبری ها
مفهوم فلسفی فوق العاده مهم دوران (عصر)  طرح و مطرح می شود.

ما
تعریف این مفهوم فلسفی
را
ترجمه و منتشر کرده ایم
و
توضیحاتی 
در این زمینه به کرات داده ایم.

اگربخت یار باشد،
کتابی
هم
در این زمینه هست که باید پیدا کنیم و ترجمه کنیم.

مفهوم فلسفی دوران
از
تجرید چه چیزهایی تشکیل یافته است؟


هر
 دورانی
 را 
می توان 
پلکانی در نردبام تکاملی جامعه بشری
 در 
مقیاس تمام ارضی
 (گلوبال، جهانی، تمامجامعه ای)
محسوب داشت.

بنابرین
می توان
از
 دوران های زیر 
(از دوران های زیر به لحاظ محتوا)
نام برد:
 
۱
دوران توحش
 
۲
دوران بربریت
 
۳
دوران کمونیسم آغازین
 
۴
دوران برده داری
 
۵
دوران فئودالیسم
 
۶
دوران سرمایه داری
 
۷
دوران ما:
دوران گذار گلوبال از ماقبل تاریخ به تاریخ
(از جامعه طبقاتی به جامعه بی طبقه)
 
۲
 این باور 
که
 در مانیفست کمونیستی مارکس و انگلس 
و 
در 
عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
به صورت آشکار
 بیان گردیده است 
حالا
معلوم می شود
که
پامنبری ها
از 
مفهوم فلسفی و سوسیولوژیکی ـ مارکسیستی ـ لنینیستی دوران
که
در
طرح برنامه حزب توده ی «ایران و نه مغولستان» 
(مش نورالدین کیانوری رحمة الله علیه) 
(دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم)
صریحا
مطرح شده،
خبر ندارند.
 
به همین دلیل
خرافه «عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا »
را
به خورد خواننده های انتزاعی ـ آسمانی (اجنه و ملائکه و اشباح و غیره) می دهند.
 
به زعم پامنبری های خواب آلود
زمانی که مانیفست حزب کمونیست تدوین می شود،
بشریت
در «دوران رونق و رقابت بورژوازی در اروپا»
بسر می برد.
 
اکنون
معلوم می شود
که
پامنبری ها
 معنی مفهوم بورژوازی
را
هم
نمی دانند.
 
مفهوم بورژوازی 
از
تجرید انواع مختلف و متنوع سرمایه داران
تشکیل می یابد.
 
به همان سان
که
مفهوم انسان
از
تجرید نرگس و نیر و نادر و نجوا و غیره
تشکیل یافته است.
 
۳
عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
 
منظور پامنبری ها
دوران (عصر) سرمایه داری
است.
 
چون
فرق کاپیتالیسم با بورژوازی
را
نمی دانند،
از
عصر بورژوازی
دم می زنند.
 
راستی
فرق سرمایه داری (کاپیتالیسم) با بورژوازی 
چیست؟
 
کاپیتالیسم
بسان فئودالیسم، برده داری و سوسیالیسم
یکی 
از
 فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری 
است.
 
بورژوازی
اما
بسان اشرافیت برده دار، فئودال و روحانی
از 
سویی
و
بسان توده برده و رعیت و پرولتاریا
یکی
 از 
طبقات جامعه بشری 
است.
 
۴
عصر رونق و رقابت بورژوازی در اروپا 
 
سؤال
اکنون این است 
که
پامنبری ها 
چگونه به این دوران (عصر) کذایی و من در آوردی «رونق و رقابت بورژوازی»
آنهم
نه
در مقیاس جهانی،
بلکه 
فقط در مقیاس قاره ای رسیده اند؟
 
قبل از پیدا کردن جواب به این سؤال
باید 
به 
اطلاع همه علمای منبرنشین و پامنبری های شان رساند
که
دوران 
(عصر)
شامل کل جامعه بشری
(جهان)
می شود 
و
نه
محدود به قاره ای.
 
مسئلة المسائل 
در
دوران کنونی
نیز
همین است:
 
در
کانون دوران ما
طبقه کارگر
ایستاده است.
 
این 
نتیجه تحلیل عینی و علمی (مارکسیستی ـ لنینیستی) جامعه و تاریخ بشری است
و
نه
شعر و شعار پرشور توخالی ئی
برای
خر کردن خلایق، نوچه گیری و حزب و دار و دسته سازی.


الف
در
کانون دوران برده داری
نیز
اشرافیت برده دار و روحانی
(مثلا آل عبا)
(به مثابه سوبژکت تاریخ)
ایستاده بود. 

ب
در
کانون دوران فئودالیسم
نیز
اشرافیت فئودال و روحانی
(به مثابه سوبژکت تاریخ)
ایستاده بود.

پ
در
کانون دوران کاپیتالیسم
نیز
بورژوازی
(به مثابه سوبژکت تاریخ)
ایستاده بود. 
 
یعنی
هر تحول انقلابی در جامعه بشری
بی اعتنا 
به 
سطح توسعه نیروهای مولده،
یعنی
بی اعتنا
به
فرماسیون اقتصادی حاکم
فقط 
می توانست گذار به کاپیتالیسم باشد.
 
۵
اکنون
در
دوران گذار گلوبال 
از
جامعه طبقاتی به جامعه بی طبقه
هر
تحول انقلابی در هر کجای جهان
فقط
می تواند تحت رهبری طبقه کارگر پیروز شود و به سوسیالیسم صعود کند.
 
یعنی
همه طبقات غیر پرولتری جامعه بشری
اکنون
ول معطل اند
و
فاقد رسالت تاریخی خاص خویش اند.
 
تاریخ و جامعه بشری
اکنون
سوبژکتی 
جز طبقه کارگر ندارد
و
سرداری 
جز حزب طراز نوین طبقه کارگر
ندارد.
 
این حکمی علمی و عینی و حقیقی است.
 
هر ادعای دیگر
جز این
خرافه ای بیش نیست.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر