جمعبندی
از
مسعود بهبودی
هی مشد عیسی.
۱
فتوا و فرمان دیگری
در کله و چنته نیست؟
۲
از خاوران های معلوم و نامعلوم چه خبر؟
۳
از خون که موج زد
در
عرش و فرش چه خبر؟
۴
فرق فوندامنتالیسم شیعی
از سید علی تا موسوی
با
فوندامنتالیسم سنی
از بن لادن تا مظاهری
و
از ملاعمر افغانی تا ابوبکر بغدادی
چیست؟
۵
تکلیف ما سگان چیست؟
۶
برای کدامین باید پارس کنیم
تا
رستگار شویم؟
هی مش برتراند رسول
۱
من ـ زورت
اولا
از کار درست چیست؟
۲
ثانیا
دلیل فرمالیسم (ظاهر پرستی) تو چیست؟
۳
چه فرق می کند که
کسی
عمل خیری
را
به چه نیتی انجام می دهد؟
۴
تعیین کننده
مگر خود عمل خیر نیست؟
۵
اگر کسی «کله دلو می کند و به سگ تشنه ای آب می دهد»
چرا باید
نیتش
تعیین کننده باشد
و
نه
عملش؟
۶
این فرمالیسم تو
نشانه گیجی تو نیست؟
۷
تو چه ریاضی دانی هستی
که مثل آخوندهای عوامفریب ما می عندیشی؟
پاسخ به دو پرسش
الف
منظور از صداقت چیست؟
۱
صداقت در افکار عمومی
به معنی خریت به کار می رود.
۲
به معنی ساده لوحی
و هالو وارگی
۳
ب معنی عجز از درک مناسبات حاکم در جامعه مبتنی بر کلاهبرداری
۴
صداقت
اما یک مفهوم فلسفی است.
۵
صداقت مفهوم فلسفی چه بسا خطرناکی است.
۶
صداقت یعنی حراست بی چون و چرا و به هر قیمت از حقیقت عینی.
۷
صداقت را نیاکان ما در مصراع شعر زیر تقطیر و تجرید کرده اند:
زبان سرخ
سر سبز
می دهد
بر باد
۸
حقیقت چیست؟
۹
حقیقت انعکاس نسبتا درست واقعیت در آیینه ذهن است.
۱۰
حقیقت با ماهیت خویشاوند است.
۱۱
برای کشف حقیقت باید دست به ریشه قضیه برد و با ماهیت آن آشنا شد.
۱۲
مثال
دلیل خصومت بی دلیل اعضای جامعه در جامعه طبقاتی چیست؟
۱۳
دلیل حقیقی آن
نه در حرص و طمع و آز و بی دینی و بد اخلاقی و بی شعوری و غیره
بلکه در طبقاتی بودن جامعه است.
۱۴
برای کشف حقیقت باید ماهیت جو (ذات جو) بود
۱۵
برای ریشه ای اندیشی و ماهیت جویی باید کل اندیش بود
یعنی فلسفی اندیش بود.
ب
معیار برای تمیز انسان کم ارزش از انسان بیش ارزش کدام است؟
۱
تقسیم بندی اعضای جامعه به اشراف و اراذل
کسب و کار لاشخورهای خونریز فاشیسم و فوندامنتالیسم است تا جنگ بیهوده و خواهر و برادرکشی راه بیندازند و جامعه را به جنگل مبدل سازند.
۲
همه اعضای جامعه
در تحلیل نهایی
برابر اند.
۳
این طبقه حاکمه و حاکمیت طبقاتی است که اکثریت اعضای جامعه را ذلیل و اقلیت انگشت شماری را عزیز می سازد.
۴
هر عضو جامعه دارای استعداد و علاقه و لیاقت خاص خویش است.
۵
هیچکس
زباله و عزیز مادر زاد نیست.
۶
یکی دهقان است و دیگری بقال
یکی عمله است و دیگری معمار
یکی معلم است و دیگری مهندس
و
همه با هم برابر و خواهر ـ برادر اند.
۷
تقسیم کار در هر جامعه هست
تا چرخ زندگی بچرخد.
۸
مهندس برتر از معلم نیست.
ویرایش:
عبدالکریم شعیب
من بودم و سال هزارو سیصد و شصت
سالی که بال مرگ بر ما سایه می بست
بهت نگاهی سرد شد آوارمردم
خنده تراشی (؟) از لبان باز می رست
انگشت حیرت در دهان بازمی ماند
سال شکست طاق ابرو های بد مست
خاکستر آمد گور آتشدان دل شد
تنها شرار ازلابلای خاک می جست
رنگین کمان
ازخون مردم بر زمین بود
سیل
از
افق
سیال آمد
ـ سنگ در دست ـ
تا شیشه های نازک دل های خسته (خیلی زیبا ست)
من بودم وسال هزاروسیصد و شصت
پایان
قرآن
ایده ئولوژی ـ نامه ی فرماسیون اقتصادی برده داری است.
۱
خدای اسلام
از سر تا پا
ارباب بنده دار (معبود) و صاحب عبد است.
۲
انس و جن و ملک
همه
جزو بندگان خدا هستند.
گذشت آن زمان مش مارکس
مبارزهی آشتی ناپذیر بین سرمایهدار و کارگر "مزد" را تعیین میکند، سرمایهدار ناگزیر پیروز میشود. اتحاد میان سرمایهداران معمول و کار آمد است، در حالی که اتحاد کارگران ممنوع است و پیامدهای دردناکی برای آنان دارد.
پائینترین مزد و تنها نرخ ضروری آن، مزدی است که تداوم حیات کارگر را برای دورهای که کار میکند، تامین کند، و تا آن اندازه باشد که برای نگهداری یک خانواده و بقای نسل کارگران ضروری تلقی میشود، بنا به نظر آدام اسمیت، مزد متعارف، پائینترین مزدی است که با زندگی انسان عادی یعنی حیات حیوانی منطبق باشد.
تقاضا برای کار انسان، مانند هر کالای دیگر، ضرورتاً تولید را تنظیم میکند، هرگاه عرضه بیش از تقاضا میشود، بخشی از کارگران به ورطهی گدایی یا گرسنگی میغلتند، از این رو، وجود کارگر تابع همان شرایطی است که وجود هر کالای دیگر ، کارگر تبدیل به کالا شده است.
کارل مارکس، دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ (صفحه ۵۶-۵۵)
۱
اکنون باید نشست و آه حسرت به زمان تو
از اعماق دل برکشید و سوار بر بال آه خویش بر افلاک پر کشید.
۲
ما در عصر حسرت به روزگاری به سر می بریم
که نیروی کار کالا بود و مشتری داشت و کارگر کالای موبیل متنفس متحرک بود.
۳
اکنون ۶۵ میلیون کارگر بالقوه در بدر به دنبال خاک می گردد تا در گذر از دریاهای هولناک پا در آن نهد و نفسی تازه کند.
۴
ارزان تر از انسان و بی مشتری تر از انسان چیزی یافت نمی شود.
۵
سرمایه داران در عصر عرعر
عشوه گران و کرشمه فروشان اند.
۶
حتی به بردگان مدرن
پول می دهند که به زادگاه خود در اسیا و افریقا و امریکای لاتین برگردند.
۷
بیلیون ها دلار مصرف می کنند تا دیواری درازتر و بلندتر از دیوار چین برپا دارند و جلوی سیل بی امان بردگان مدرن را سد کنند.
۸
کرگدنی در بلغارستان از انقلاب فراریان
تئوری بافته است.
۹
من - زورش از انقلاب
هجوم لاینقطع سپاه چنگیز خان و تیمورخان مدرن است:
سپاه پناهندگان بی همه چیز و خواهان هیچ چیز
۱۰
شبحی در فضای اروپا و امریکا و استرالیا و حتی اسرائیل در گشت و گذار است:
شبح بردگان حاضر به یراق ارزان تر از زباله
هی مش رشید.
۱
پنبه از گوش برون آر و نیوش
عینک از چشم فرود آر و ببین
۲
در غیاب دولت شوراها
خاور به خاوران
تبدیل شده است.
۳
در عراق
برای خرید نان بیرون رفتن و زنده به خانه ویران برگشتن
دو شکر لازم است
۴
اگر شعور و شخصیت ندارید
شرم داشته باشید
از توهم تا واقعیت
شايد باور نکنی
ولی آدمهایی هستند
که زندگیشان
بی کمترين رنج و پريشانی
میگذرد
خوب لباس میپوشند
خوب میخورند
خوب میخوابند
از زندگی خانوادگیشان راضیاند
البته بعضی وقتها غمگين میشوند
ولي اثری بر زندگیشان نمیگذارد
هميشه حالشان خوب است
و مرگشان
مرگی است راحت در ميانه ی خواب
شايد باور نکنی
ولی اين جور آدمها وجود دارند
ولی من از آنها نيستم
نه، من هرگز از آنها نيستم
من حتی هيچ نوع نزديکی به زندگ آنها ندارم
ولی آنها آن جایند
و من اينجا...
چارلز بوکفسکی
۱
مش بوکفسکی
تو
آدم شناس نئی
جان سگ
خطات اینجا ست.
۲
یکی از این آدم ها که
تو
به خیال خود
می شناسی
شهبانو و شه ننه ی ما ست
که به قول خودش به وقت فرار ۳۰ میلیون دلار در کیف پولش داشته است
و
به روایت یکی از رفقای شاه
۳۰ میلیارد دلار در حساب بانکی در بانک های فرنگی
۳
دو تن از پاره های تنش
دو فرزند دختر و پسرش
در اثر افراط در مصرف قرص استرس ستیز
خودکشی کرده اند.
۴
خودش حتما جعبه های مملو از قرص های روانی زیر متکا دارد.
۵
از دیالک تیک ریاضت و لذت (مش مارکس) گزیر و گریزی امکان پذیر نیست:
الف
ثروت مادی با ریاضت و ذلت روحی و روانی و معرفتی و نظری همراه است
ب
ریاضت و زحمت مادی هم با لذت اصیل و عمیق روحی و روانی و فکری و معرفتی توأم است.
۶
آرامش روحی و روانی که سگان توده دارند
میلیاردرهای طبقه حاکمه ندارند.
۷
به دانش دل پیر برنا بود
۷
یکی از دستبردهای فکری و فرهنگی عنگلاب اسلامی اجامر جماران
ترجمه و تألیف و توزیع و تبلیغ زباله های ملی و بین المللی در تیراژهای میلیونی و مسموم کردن سکنه طویله جماران است
۸
به داد امت عیران
مگر خدا برسد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر