۱۳۹۷ مرداد ۲۰, شنبه

مبارزه طبقاتی (۱)


پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
  
۱
·      مبارزه طبقاتی در جامعه طبقاتی، نیروی محرکه تعیین کننده پیشرفت اجتماعی است.

۲
·      تمامت تاریخ جوامع تاکنونی ـ به استثنای جامعه بی طبقه اولیه ـ تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است.

۳
·      «آزاد و برده، شریف و عامی، ارباب و رعیت، استاد کار و شاگرد و به سخن کوتاه، ستمگر و ستمکش در تضاد مستمر با یکدیگر قرار داشته اند و به جنگ لاینقطع ـ گاه آشکار و گه پنهان ـ بر ضد یکدیگر پرداخته اند، که هر بار یا به تحول انقلابی جامعه منجر شده و یا به نابودی مشترک هر دو طبقه مخالف.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۶۲)

۴
·      مبارزه طبقاتی، قانونمندی عینی توسعه اجتماعی در جامعه طبقاتی را تشکیل می دهد.

۵
·      مبارزه طبقاتی از جایگاه متضاد طبقات در سیستم معین تولید جامعه ای و از تضادهای ناشی از منافع طبقاتی سرچشمه می گیرد.

۶
·      مبارزه طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا در جامعه سرمایه داری از مالکیت خصوصی بر وسایل تولید نشئت می گیرد.

۷
·      سرمایه داران کارگران را مورد استثمار قرار می دهند و می کوشند که استثمار را ابدی سازند.

۸
·      طبقه کارگر که در جامعه کاپیتالیستی فاقد وسایل تولید است و نیروی کارش را به سرمایه داران می فروشد، بر ضد استثمار به مبارزه برمی خیزد و بنا بر جایگاه عینی خویش علاقه مند پایان دادن به بردگی کار مزدوری (کار مبتنی بر دستمزد) کاپیتالیستی است.

۹
·      منافع طبقاتی بورژوازی و پرولتاریا بطور عینی متضاد و آشتی ناپذیرند.

۱۰
·      آنتاگونیسم (تضاد آشتی ناپذیر) میان این طبقات که منوط به شیوه تولید کاپیتالیستی است و ناشی از آن است، در چارچوب این شیوه تولید، غیر قابل حل است.

۱۱
·      برای حل این آنتاگونیسم باید مناسبات تولیدی کاپیتالیستی و نهادهای (مؤسسات) روبنائی محافظ و پشتیبان آن در هم شکسته شوند.

۱۲
·      مبارزه میان طبقات آنتاگونیستی بطور عینی مشروط می شود و ضرورت دارد.

۱۳
·      زیرا پیشرفت اجتماعی در جامعه طبقاتی، تنها از طریق مبارزه طبقاتی می تواند جامه عمل پوشد و جامعه از فرماسیون اجتماعی نازل به فرماسیون اجتماعی عالی تر بگذرد.

۱۴
·      مبارزه طبقاتی میان استثمار شوندگان و استثمار کنندگان، میان ستمکشان و ستمگران در جریان توسعه جامعه ای، فرم های متنوعی به خود می گیرد.

۱۵
·      مبارزه طبقاتی کنونی طبقه کارگر و متحدینش به خاطر صلح، دموکراسی و سوسیالیسم نیز فرم های متنوعی به خود گرفته است.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. درنیمه دوم قرن بیست جنبش های ملی ودموکراتیک از طریق انقلابات ملی قوت کرفت ایا میشود انرا قدم برای نفی یک فارماسیون به فرماسیون دیگر تلقی کرد؟ در حالیکه طبقه کارگر وزحمتکش رشد نکرده بود تا پایه های تحولات دموکراتیک بر ان استوار گرد ،وحتی اندک چندک کارگر نمی داند که نیروی کارش را که غصب کرده است

    پاسخحذف