ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
۱
با دل خونین
لب خندان بیاور
ـ همچو جام ـ
نی گرت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
معنی تحت اللفظی:
بسان جام می باش
و
ضمن داشتن دل خونین، لب خندان داشته باش.
بسان چنگ مباش
تا
به محض خوردن تلنگری، فریاد بر آوری.
این یکی دیگر از اندرز های کاردان تیزهوش و یا پیر می فروش است:
برای کشف زهر ایده ئولوژیکی این بیت خواجه
بهتر است که آن را مورد تحلیل دیالک تیکی قرار دهیم:
۲
با دل خونین
لب خندان بیاور
ـ همچو جام ـ
نی گرت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
خواجه در این بیت غزل،
دیالک تیک پدیده و ماهیت
(ظاهر و ذات)
را
به شکل دیالک تیک لب و دل (لب خندان و دل خونین)
از
سویی
و
به شکل دیالک تیک زخم و خروش
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد
تا
رابطه دیالک تیکی تنگاتنگ و ناگسستنی آنها
را
بگسلد.
خواجه از خواننده و شنونده غزلیاتش می خواهد
که
اگر مثلا پدرشان را تیرباران کردند و خواهر و مادرشان را مورد تجاوز جنسی و آزار و اذیت جسمی و روحی و روانی قرار دادند،
به عوض نعره کشیدن از درد درون،
قهقاه خنده سر در دهد.
این
اندرز خواجه
اما به چه معنی است
و
دال بر چیست؟
۳
با دل خونین
لب خندان بیاور
ـ همچو جام ـ
نی گرت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
این کردوکار که خواجه از خواننده و شنونده شعرش می طلبد،
عملا
محال و امکان ناپذیر
است.
طبیعی و منطقی
این است
که
در صورت داشتن دل خونین،
لب خاموش داشته باشی و نه لب خندان.
بنابرین می توان گفت
که
خواجه در این بیت غزل
ایرئالیسم
(رئالیسم ستیزی، واقع بینی ستیزی)
را
تبلیغ می کند.
سؤال
این است
که
ابنای بشر
در چه صورتی می توانند با دل خونین،
لب خندان داشته باشند؟
۴
با دل خونین
لب خندان بیاور
ـ همچو جام ـ
نی گرت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
پیش شرط داشتن لب خندان ضمن داشتن دل خونین،
جنون
است.
آدم
اگر دیوانه باشد،
یعنی
اگر خانه خردش از بیخ و بن خراب شده باشد،
در آن صورت می تواند ضمن داشتن دل خونین، لب خندان داشته باشد.
خواجه
شرایط لازم برای تخریب خانه خرد خواننده و شنونده شعرش
را
پیشاپیش
از قول کاردان تیزهوش و یا پیر علامه می فروش
فراهم آورده است:
وان گهم (آنگاه به من) در داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد
و
ـ بربط زنان ـ
می گفت:
«نوش!»
(بنوش)
فونکسیون می در شعر خواجه،
تخریب خانه خرد خواننده و شنونده شعر است.
پس از سرکشیدن جام می و از کار انداختن دستگاه مغز،
می توان با دل خونین، لب خندان داشت.
این بدان معنی است
که
خواجه
در این بیت غزل
به تبلیغ خریت و خردستیزی (ایراسیونالیسم) می پردازد.
بی دلیل نیست
که
مؤسس خردستیزی
فریدریش نیچه دیوانه
برای خواجه کف می زند و هورا می کشد.
همیشه و همه جا
ایرئالیسم با ایراسیونالیسم
توأم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر