پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور ورنفرید مالتوش
برگردان
شین میم شین
۱۲
· مارکسیسم که انعکاس قانونمندی ها و نیازهای نوین
توسعه جامعه بود، به لحاظ ایده ـ تاریخی (تاریخ ایده ها)، با تئوری های پیشرفته
قرن هجدهم و دهه اول قرن نوزدهم رابطه بر قرار می کند.
۱۳
· مارکس و انگلس در فلسفه، بویژه از ماتریالیسم
فرانسه (قرن هجدهم)، ماتریالیسم فویرباخ و فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان آغاز به کار
می کنند.
۱۴
آدام اسمیت
(۱۷۲۳ ـ ۱۷۹۰)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد
دان کلاسیک اسکاتلندی
· مارکس و انگلس در اقتصاد سیاسی، بویژه تئوری
ارزش کار موجود در اقتصاد سیاسی کلاسیک انگلیس را که آدام
اسمیت و دیوید ریکاردو نمایندگان اصلی آن بودند، بمثابه منبع و سرچشمه
به خدمت می گیرند.
دیوید ریکاردو
(۱۷۷۲ ـ ۱۸۲۳)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی
انگلیس
۱۵
· مارکس و انگلس در عرصه تئوری سوسیالیسم ـ قبل از
همه ـ بر آثار سوسیالیست های اوتوپیکی (سن سیمون،
فوریه و اون) و بر آثار کمونیست های اوتوپیکی (کابت و دزامی)
تکیه می کنند.
۱۶
· تئوری های مبارزه طبقاتی که از سوی گروهی از
مورخان قرن نوزدهم، از جمله، مورخین فرانسوی (گیزو،
تیه ری، میگنه) و مورخ لهستانی به نام له له ول تدوین شده بود،
تأثیر مهمی بر تشکیل مارکسیسم داشته اند.
۱۷
· مارکس و انگلس ـ بر خلاف ادعای مخالفین بورژوائی
و رویزیونیستی مارکسیسم ـ این عناصر را بطور اکلکتیکی مخلوط نمی سازند، بلکه یک
سیستم کاملا جدید علمی بوجود می آورند که در آن کلیه دستاوردهای مثبت فلسفه ما قبل
مارکسیستی و جامعه ـ تئوری ما قبل مارکسیستی، بطور دیالک تیکی نفی می شوند (نفی دیالک تیکی می
شوند.)
۱۸
· بدین طریق به مسائلی پاسخ علمی داده می شود که تئوری های قبلی قادر
به پاسخ نبوده اند.
۱۹
· خطوط کیفی نوین مارکسیسم بطور کلی (صرفنظر از
خطوط کیفی نوینی که هر جزء مارکسیسم در مقایسه با تئوری های پیشین دارد) به شرح
زیر بوده اند:
الف
۱
· مارکسیسم وحدت ناگسستنی از سه جزء خود بوجود می
آورد.
۲
· به عبارت دیگر، «جهان بینی ماتریالیستی یکپارچه
و واحدی» بوجود می آورد.
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۰، ص ۱۸۸)
۳
· در حالیکه جامعه ـ تئوری های ما قبل مارکسیستی،
که بمثابه منابع تئوریک بوسیله مارکس و انگلس مورد استفاده قرار گرفته اند، نه از
وحدت یکپارچه ای برخوردار بوده اند و نه ماتریالیستی بوده اند.
۴
· زیرا در آموزش های اجتماعی (جامعه ـ تئوری های) آن
زمان، ایدئالیسم آخرین و بزرگترین پناهگاه خود را پیدا کرده بود.
ب
۱
· خصلت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مارکسیسم، آن را
به فلسفه و جهان بینی علمی پیگیری، به تئوری علمی ئی در زمینه توسعه جامعه مبدل می
سازد.
۲
· اما تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابعی به
خدمت گرفته بود، فقط حاوی یک تئوری علمی عام راجع به توسعه جامعه بوده اند.
پ
۱
· تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابع تئوریکی به
خدمت گرفته، هرگز تئوری های تحول اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) و انقلابی جهان
نبوده اند.
۲
· در حالیکه مارکسیسم به وحدت تئوری و پراتیک
مبتنی است، آگاهانه به تعیین آماج های انقلابی دست می زند، احکام و استنتاجات خود
را مرتبا در پراتیک به محک آزمایش می زند و لذا خصلت خلاق دارد و همگام با پراتیک
توسعه و تکامل می یابد.
ت
۱
· مارکسیسم تئوری علمی ئی است که بمثابه بنیان
فکری به طبقه کارگر و به جامعه سوسیالیستی و کمونیستی در کردوکار تحول بخش خود
خدمت می کند.
۲
· اما تئوری هائی که مارکسیسم در دوره پیدایش خود
تکیه گاه خود قرار داده بود، برعکس، اجزائی از جهان بینی بورژوائی و ایدئولوژی
بورژوائی بودند.
۳
· به عنوان مثال، سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی
حاکی از آن بوده که ایدئولوژی طبقه کارگر از ایدئولوژی و جهان بینی بورژوائی منشق
شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر