۱۳۹۷ مرداد ۹, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۱۹)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
یک جو پراتیک موثرتر از خروارها تئوری است
فردریش انگلس
حریف

۱
تحقیر تئوری به بهانه ای بند تنبانی.
آنهم در عصر عرعر
و
ضمنا
از قول یکی از کلاسیک های مارکسیسم.

۲
بدتر از این نمی توان آبروی مارکسیسم را برد.

۳
بریدن جمله ای از متنی و مطرح کردن آن جمله به عنوان وحی منزل
با روح مارکسیسم منافات دارد.

۴
این کسب و کار آدم های مذهبی است که توان خوداندیشی ندارند.
یعنی طوطی وش اند.

۵
کلاسیک های مارکسیسم که پیغمبر و ائمه و اولیا نیستند تا هر جمله آنها کور کورانه نقل شود و حقیقت مطلق تلقی شود.

۶
این جمله انگلس را می توان در متن مربوطه و در پیوند با موضوع مورد بحث
مورد بررسی دیالک تیکی قرار داد.

۷
این جمله انگلس
حتی
به قول خود انگلس
(هر عملی از کله آدمی می گذرد)
فی نفسه جفنگی بیش نیست.
منظور او چیز بکلی دیگری بوده است.

۸
بدون تئوری نمی توان کاری کرد.

۹
هر کاری
به قول خود او از کله شروع می شود.

۱۰
عمله
قبل از ساختن کلبه
مدل فکری کلبه را
تئوری عمل مربوطه را
در ذهن خود می سازد
بعد با آب و کاه و خاک و سنگ و سیمان
بدان شیئیت می بخشد که در خطوط کلی اش شبیه مدل فکری او ست.

۱۰
تحقیر تئوری
فرمی از عوامفریبی است.

۱۱
بدون تئوری انقلابی
جنبش انقلابی محال است.

۱۲
عمل کورکورانه چه بسا به ضد خود مبدل می شود.
 
تأملی در وعظی و اندرزی از انگلی انگل پرور

روز پنجم

همیشه همه‌ چیز رو به‌ جلو نیست
گاهی مجبورید
یک یا دو قدم به عقب برگردید
از بقیه فاصله بگیرید
یک ماه از همه‌ چیز دوری‌ کنید
هیچ کار نکنید
نخواهید که هیچ کاری کنید
بوکفسکی

۱
مشد حسین مجسمه ساز نوشته بود:
اجامر جماران علیرغم جار و جنجال جنون انگیز فراوان در عرض ۴۰ سال نکبت بار
هیچ کاری نکرده اند که به زیان امپریالیسم و صهیونیسم باشد.

۲
یکی از دلایل صحت نظر او همین است:
ترجمه شبانه روزی هر زباله ای از ایده ئولوگ های امپریالیستی
و
دادن آنها به خورد سکنه طویله جماران

۳
مشخصه اصلی فاشیسم و فوندامنتالیسم
از خمینیسم تا طالبانیسم و داعشیسم
خر پروری است.

الف
همیشه همه‌ چیز رو به‌ جلو نیست

۱
من ـ زور؟
مش بوکفسکی

۲
بر خلاف ادعای تو
جامعه بشری و حتی طبیعت به طور کلی
علیرغم همه سدها که در مقابل پیشرفت و توسعه برپا می شوند،
جلوتر می رود.
رو به بهبودی و بهروزی می رود.
به قول سایه شاعر

۳
حتی همین ایران که علمای عظمی برای بازگرداندنش به عهد بوق توطئه بودند، جلوتر رفته است.

۴
خبر نداری مش بوکفسکی
که
تاریخ طناز بی انباز است.

۵
تاریخ
مستحکم ترین سدها را
به دست سنتی ترین و سرسخت ترین سد سازان
از میان برمی دارد و به پیش می تازد.

۶
تاریخ زمام امور را
چه بسا
به دست عقب مانده ترین اجامر مذهبی و خرافی می دهد
تا
فاتحه بلندی
بر مذهب و خرافه بخواند و دمار از روزگار آخوند خر و خردستیز و خر پرور در اورد.

۷
تا
اوتوپی مدینه فاضله موسوم به صدر اسلام
را
رسوا کند و آخوندیت را آچمز کند و به زانو در آورد.

ب
گاهی مجبورید
یک یا دو قدم به عقب برگردید

۱
آره.
تو عندرز بده و ما خر شویم و به عندرزت عمل کنیم.

۲
عقب
برای برگشتن نیست.

۳
عقبگرد ما
برای ارزیابی خونسردانه گذشته است
جهت برنامه ریزی برای پیشرفت

۴
مضارع
پل عبور از ماضی به مستقبل است.

پ
از بقیه فاصله بگیرید

۱
فاصله گرفتن از همنوع
دیگر محال است
مش بوکفسکی

۲
بخواهی ـ نخواهی
درگیری با همنوعی

۳
یکی از مزایای نعمت پیشرفت همین است.

۴
عنتر نت است و بدتر از هر عنتری دامنگیر آدمی است

۵
هر لحظه
هر کجا
جنگ بزرگ «باد» و «مباد» است.
جنگ بزرگ «بود» و «نمود» است.

ت
یک ماه از همه‌ چیز دوری‌ کنید
هیچ کار نکنید
نخواهید که هیچ کاری کنید

۱
کار
صرفنظرپذیر نیست.
مش بوکفسکی

۲
دوری ز کار
هرگز مباد ما را.

۳
کار
همان ساقی مه پیکری است که
شراب معنا برای زندگی آدمی در جام دارد.

۴
کار دیالک تیکی از ریاضت و لذت است:
دیالک تیکی از رنج و گنج (مش سعدی صلواة الله علیه) است.

۵
ما را ز کار مپرهیزان

۶
ما برای یک میلیون سال
کار
داریم.
تو برو خود را باش
 
ایراد اساسی این حکایت مشد عبید چیست؟

پلنگ

بازرگاني را زني خوش صورت بود كه زهره نام داشت.
عزم سفر كرد.
از بهر او جامه ‌اي سفيد بساخت و كاسه ‌اي نيل به خادم داد كه هرگاه از اين زن حركتي ناشايست پديد آيد، يك انگشت نيل بر جامه او بزند تا چون بازآيد، او را حال معلوم شود.
پس از مدتي خواجه به خادم نبشت:
« چيزي نكند زهره كه ننگي باشد.
بر جامه او ز نيل رنگي باشد.»
خادم باز نبشت:
«گر آمدن خواجه درنگي باشد
چون باز آيد، زهره پلنگي باشد»
پایان

۱
ایراد اساسی این حکایت مشد عبید
آنتی فمینیسم (زن ستیزی) آشکار آن است.

۲
بازرگان
در قاموس مشد عبید
حق دارد در سفر طولانی اش
با هر کسی که باب میلش بود
رابطه جنسی داشته باشد.

۳
زن همان بارزگان
که خانه نشین است و ضما مدیر اقتصاد خانه است و هزار و یک فونکسیون کمرشکن به عهده دارد
حق ندارد که حوایج روحی و روانی و غریزی خود را
به طرز بخور و نمیری
حتی
ارضا کند.

۴
زن در قاموس این علما و ادبا
حتی
سگ حساب نمی شود.

۵
مثال
سعدی ۳۰ سال در سفر بود.
محبوب القلوب است.

۶
پشت سر همسر بدبخت سعدی که خانه نشین بود
اما
هزار متلک و جوک و طعنه و طنز
ساخته شده است.

۷
این اگر آنتی فمینیسم آشکار در طویله ایران نیست
پس چیست؟

۸
تازه این چیزی نیست.

۹
چیز چیست؟
 
عرعر به عوض اندیشه

بعضی چیزها نیاز به دل ندارند
مثل همین تک درخت دود گرفته ی کنار پیاده رو
که می خواهد یک تنه برای این خیابان شلوغ
اکسیژن بسازد.

محسن حسینخانی
از کتاب  این عاشقانه های کوچک یک روز بزرگ می شوند

۱
اکسیژن
مش محسن
برای درخت همان است که ادرارات و مدفوعات و مخلفات برای تو ست.

۲
درختان
گاز کربنیک سمی را
از هوا
و
آب و املاح را از زمین می گیرند
و به قوه انرژی افتاب
مواد قندی می سازند
و
زباله باقی مانده از تولید را
یعنی گاز اکسیژن را
به هوا می فرستند.

۳
اگر درخت دود گرفته باشد و انوار آفتاب به برگ های سبزش نرسد
که نمی تواند شق القمر کند
کارخانه قندش را به کار اندازد و رشد کند
و ضمنا اکسیژن به هوا بفرستد

۴
برگ درختان سبز
در نظر هوشیار
برای درختان
همان اند
که
دماغ و دهان
برای مش محسن حسینخانی است
 
 
مارکس و کمونیسم گاو و خری

۱
کمونیسم کارگری
تازگی ندارد.

۲
کمونیسم کارگری
جریانی ضد مارکسیستی در زمان حیات مارکس بوده است.

۳
مؤسس کمونیسم کارگری
وایت لینگ بوده است.

۴
مارکس خرافات او را به چالش کشیده است.

۵
هدف کمونیسم کارگری
تبدیل حزب کمونیست به طویله بوده است.

اندکی اندر باب بریده ای از متنی

عجیبترین خوی آدمی این است که
میداند فعلی بد و آسیب‌ رسان است ،
اما آن را انجام میدهد، به کرات هم.
هر آدمی دانسته و ندانسته به نوعی در لجاجت با خود به سرمیبرد
و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست.

سلوج
محمود دولت آبادی

۱
انجام هر کاری (فعلی)
کمترین ربطی به خوی کسی ندارد.

۲
کار و یا به قول بعضی گرامریست ها
فعل
چیست؟

۳
کار
اندیشه ای است، روحی است، مدلی فکری ئی است که مادیت و یا شیئیت می یابد.

۴
عمله و بنا قبل از ساختن خانه
مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازند
بعد با کاه و خاک و آب و آهک و آهن و سنگ و سیمان
مدل فکری خود را مادیت می بخشند.

۴
گذار از اندیشه به عمل
گذار از روح به ماده
گذار از مدل فکری خانه به خانه واقعی و عینی

۵
دلیل اینکه انسان به انجام کاری مبادرت می ورزد، علیرغم آنکه منطقی نمی یابد، و دلش نمی خواهد،
این است که آدمی در بستر دیالک تیکی از جبر و اختیار زندگی و کار می کند.

۶
جبر در این دیالک تیک نقش تعیین کننده دارد.

۷
جبر خود را به ادمی تحمیل میکند.

۸
اختیار و یا آزادی آدمی هم به اندازه شناخت او از جبر (قوانین و قانونمندی های عینی هستی) است.

۹
مثال:
البرکامو در کتاب بیگانه
می نویسد:
قهرمان داستان
آدم می کشد
برای اینکه هوا گرم بوده است.

۱۰
این جبر آب و هوایی است که او را به جنون می کشد و به قتل همنوعی برمی انگیزد که چاقو از جیب بدر اورده و تهدیدش کرده است.

۱۱
مش محمود سواد فلسفی ندارد.
نمی تواند درست بینیدشد.

۱۲
آدمی بهترین دوست خویشتن خویش است.
منجی هر کس در آیینه است. به قول حکیمشاعر بزرگ ایران فروغ فرخزاد

۱۳
اگوئیسم اله منتار (امری طبیعی و بنیادی) است.

چه لجاجتی با خویش.

۱۴
البته اگر آدمی سلب آدمیت شود
مثلا آنارشیست، فاشیست، نیهلیست، میلیتاریست، فوندامنتالیست شود
یعنی خانه خردش بر باد رود
و به جنون برسد
در آن صورت
به خودستیزی می رسد.

۱۵
در آن صورت بمب بر کمر می بندد و به میان مردم می رود
در آن صورت به خودکشی و همنوعان خویش کشی
مبادرت می ورزد.

اندکی اندر باب بهای بردگان ملی و بین المللی

امپریالیسم المان سرباز خارجی استخدام می کند.
مثل امپریالیسم امریکا
به دلیل بی علاقگی المانی ها به ارتش

۱
بی علاقگی نیست.
افندی

۲
نیروهای کار و پیکار و مددکار خارجی
برای طبقه حاکمه آلمان
از خیلی نظرها
به مراتب
ارزانتر تمام می شوند.

۳
خارجی ها «به سیبی خشنودند.» (مش سهراب من الکاشان هم می دانست)

۴
خیلی از بیمارستان ها و غیره در کشورهای اروپای شرقی
مثلا بلغارستان
با کمبود کادر پزشکی و پرستاری مواجه اند.

۵
چون درهای آلمان و فرانسه و غیره به روی پزشکان و پرستاران و مددکاران دیگر کشورهای اروپایی باز است.

۶
کمترین حقوقی که آلمان به پزشکان و پرستاران و مددکاران بلغاری بدهد
بمراتب بیشتر از بیشترین حقوقی است که بلغارستان بتواند بدهد.

۷
اخیرا
در پارلمان اروپا
از فرط شوری آش حقوقی و دستمزدی
قانون برابرحقوقی برده های ملی و بین المللی مورد بحث قرار گرفت.

۸
خوش تیپی تصویب قوانین در پارلمان اروپا
اما
این است
که
همه ۲۸ نفر
باید برخیزند و رأی مثبت دهند

۹
اگر یکی از ۲۸ نفر رأی منفی دهد،
قانون تصویب نمی شود و
در به لولای مولا می چرخد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر