«جستارهایی از تاریخ»
(صفحه ۱۱۰ ـ ۱۱۱)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
با سپاس
از
فرهاد
بدون شک
در
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... )
زمرۀ ممتازی وجود دارد
که
با سرمایه داران هم ردیف، هم سهم و هم مایه اند،
ولی اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
چه بسا که زندگی بعضی از اینها نه تنها از کارگر و کشاورز عادی بهتر نیست،
بلکه در مواردی بدتر هم است.
و این نشان می دهد که نه تنها جامعه پرولتارزدایی نشده،
بلکه پرولتاریزه تر هم شده است.
به این خیل انبوه که بیش از۹۵ درصد تحصیلکردگان جامعه اند
باید دانشجویان، دانش آموزان و کارآ موزان را هم افزود.
پایان
۱
بدون شک
در
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... )
زمرۀ ممتازی وجود دارد
که
با سرمایه داران هم ردیف، هم سهم و هم مایه اند،
ولی اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
اکثریت مطلق دسته دوم مولدین معنوی
و
به عبارت دقیق تر،
روشنفکریت
از دید طبری جزو و عضو پرولتاریا هستند.
طبری برای این ادعای خود
معیار عینی عرضه می دارد:
اکثریت مطلق مولدین معنوی
از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
نتیجه کج نهادن خشت اول در دیوار این جمله
(مولد معنوی نامیدن روشنفکر)
همین است:
قشر روشنفکر
با تعلقات طبقاتی مختلف و متفاوت و متضاد
پرولتر
جا زده می شوند.
اگر طبری به توصیه لنین برخورد دقت مندی با مفاهیم فلسفی می داشت،
به این نتیجه گیری غلط نمی رسید.
۲
بدون شک
در
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... )
اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
روشنفکران
(مولدین معنوی کذایی به قول طبری)
کیانند؟
خود طبری
روشنفکران جامعه بشری
را
نام می برد:
مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و...
به این خیل انبوه
که
بیش از۹۵ درصد تحصیلکردگان جامعه اند
باید دانشجویان، دانش آموزان و کارآ موزان را هم افزود.
معیار پرولتریت مولدین معنوی
از دید طبری
مزدبگیری
و
شرکت بیواسطه در تولید و خدمات
است.
در این ادعای طبری ذراتی از حقیقت وجود دارد:
علم دیری است که به نیروی مولد بی واسطه مبدل شده است.
هر کنسرنی
ضمنا
دانشگاهی
است.
مثلا
در کنسرن داروسازی بایر و یا بی آ اس اف
در
در
آلمان
علاوه بر توده انبوه پرولتر
تکنیسین ها، مهندسین، دکترها و پروفسورهای رشته های علمی متنوع
مشغول پژوهش و سنتز و تولید دارو و آزمایش آنها بر روی جانوران از حشره تا حیوان هستند.
طبیعی است که آنها
بسان پرولتاریا
نیروی کار فکری و مادی خود
را
به عنوان کالا عرضه می دارند و به ازای آن، حقوق می گیرند.
آنچه که طبری نادیده می گیرد،
نقش تعیین کننده در دیالک تیک کار مادی و کار فکری است:
الف
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک
در مورد پرولتاریا
از آن کار مادی است.
ب
اما
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک
در مورد روشنفکران (مولدین معنوی به قول طبری)
از آن کار فکری است.
۳
بعید است که طبری نداند:
مهندسین
مدل فکری خانه و کارخانه و بیمارستان و کوچه و خیابان و پل و برج و بارو
را
تهیه می کنند.
یعنی نقش تعیین کننده در دیالک تیک کار مادی و کار فکری آنان،
از ان کار فکری است.
این ادعای طبری که روشنفکران شرکت مستقیم و بی واسطه در تولید دارند،
حاوی ذراتی از حقیقت است،
ولی تعمیم پذیر نیست.
مهندسین که در تولید
خانه و کارخانه و بیمارستان و کوچه و خیابان و پل و برج و بارو
خانه و کارخانه و بیمارستان و کوچه و خیابان و پل و برج و بارو
شرکت مستقیم و بی واسطه ندارند.
مهندسین که عملگی نمی کنند.
شرکت مهندسین مثلا راه و ساختمان در تولید راه و ساختمان، کجا
شرکت عمله ها، کجا؟
۴
مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و...
به این خیل انبوه
که
بیش از۹۵ درصد تحصیلکردگان جامعه اند
باید دانشجویان، دانش آموزان و کارآ موزان را هم افزود.
هسته معقول فوق الذکر در ادعای طبری،
افزایش سهم کار فکری در اثر توسعه چشمگیر نیروهای مولده است.
کارهای مادی سنگین
در کشورهای پیشرفته
عمدتا
به عهده دستگاه های اوتوماتیک و روبات ها گذاشته می شوند
و
کارگران
هرچه بیشتر
به انجام کارهای فکری مشغول می شوند.
جامعه
نیز
بنا بر نیازهای مادی
به آموزش و تربیت علمی و فنی توده های زحمتکش مجبور می شود.
به همین دلیل است
که
فرزندان زحمتکشان
اندک اندک
به مراکز علمی و مدارس فنی راه پیدا می کنند.
جای عمله های بیسواد سابق
را
کارگران ساختمانی تحصیلکرده و مدرن می گیرند.
این اما به چه معنی است؟
۵
بدون شک
در
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... )
اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
طبری
شیپور فکری اش را از سر گشاد آن می دمد:
طبری
نمی گوید که پرولتاریا آموزش علمی و فنی می بینند و رشد می کنند.
از انجام کارهای مادی کمرشکن معاف می شوند
و
هر چه بیشتر، به کار فکری می پردازند.
طبری می گوید:
مولدین معنوی (روشنفکران) پرولتریزه می شوند.
ما با نوعی وارونه بینی در این سخن طبری سر و کار داریم:
اتفاقا
بر خلاف استنباط طبری
پرولتاریا
رفته رفته
«روشنفکریزه» می شوند.
یعنی
به کسب لیاقت روز افزون برای رهبری جامعه نایل می آید.
۶
بدون شک
در
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... )
اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
ایراد جدی دیگر در این جمله طبری،
استنباط سرشته به تردید او
از مفهوم «پرولتریزاسیون» است.
خودش هم احتمالا می داند.
به همین دلیل در گیومه گذاشته است:
«پرولتریزاسیون»
روندی است که طبقات فوقانی جامعه
خانه خراب می شوند.
دار و ندار خود را از دست می دهند و جز نیروی کار خود،
سرمایه و ثروتی برای شان باقی نمی ماند.
اینجا
قضیه بر عکس است:
تکنیسین و مهندس و دکتر
که
با
حضور در کارخانه و شرکت کذایی در کار مادی و تولیدی
خانه خراب نمی شود
تا
از مفهوم «پرولتریزاسیون» بهره گرفته شود.
این
اولا
به معنی راسیونالیزاسیون تولید است.
به معنی اوتوماتیزاسیون تولید است.
این ثانیا
به معنی کاهش سهم کار مادی (جسمی، عضلانی) و افزایش سهم کار فکری (علمی و فنی)
در تولید مایحتاج حیاتی است.
این ثالثا
به معنی بهبود شرایط کار پرولتاریا ست.
با
«پرولتریزاسیون»
ریاضت و ذلت در رابطه است و نه راحت و فراغت و لذت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر