پروفسور دکتر مانفرد اشتارک
ماتریالیسم قرن نوزدهم
برگردان
شین میم شین
۸
ماتریالیسم مارکسیستی
(ماتریالیسم دیالک تیکی ـ ماتریالیسم
تاریخی)
۱
· مارکس و انگلس به معارف جامعه ای و علوم طبیعی زمان خود واقف
بودند و آنها را با علاقه ای وافر دنبال می کردند.
· دستاوردهای ارزشمند علوم و تفکر فلسفی سابق را به
خدمت می گرفتند و خلاقانه توسعه می دادند.
۲
· بدین طریق فرم جدیدی از ماتریالیسم را بنیان
نهادند، که از معایب و نواقص فلسفه ماتریالیستی سابق آزاد بود.
۳
· مارکس و انگلس ماتریالیسم را از معایب مکانیکی ـ
متافیزیکی اش و دیالک تیک را از معایب ایدئالیستی اش آزاد ساختند و در ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم
تاریخی به آنها وحدت
ارگانیک و عضوی بخشیدند.
۴
· فلسفه مارکسیستی، برخلاف ماتریالیسم ماقبل
مارکسیستی، توانست بر سطح کیفیتا عالی تر علوم تکیه زند.
۵
· دستاوردهای علمی جدید زیر از آنجمله بوده اند:
الف
· کشف قانون بقا و تبدیل انرژی
ب
· کشف سلول
پ
· تئوری پیدایش انواع داروین و غیره.
۶
· این کشفیات، امکان اثبات علمی دقیق اندیشه توسعه و ایده وحدت و پیوند
متقابل کلیه پدیده های طبیعی را از همان آغاز توسعه فلسفه مارکسیستی
پدید آورده بودند.
۷
· در نتیجه ی وجود مناسبات توسعه یافته
تر جامعه سرمایه داری، در نتیجه ی تجارب حاصل از مبارزه طبقاتی آشکار میان بورژوازی
و پرولتاریا و همچنین در نتیجه ی پایگاه طبقاتی کیفیتا نوین ماتریالیسم فلسفی
مارکسیستی، که حامل آن برای اولین بار در تاریخ، در هیئت طبقه کارگر به نیروی
اجتماعی ئی بدل شده بود، که بطور عینی علاقه مند امحای هر نوعی از استثمار انسان
بوسیله انسان بود و لذا دیگر در مقابل توضیح قوانین توسعه جامعه، موانع و محدودیت
های طبقاتی وجود نداشت، برای اولین بار امکان آن را فراهم آمد، که به جای طبیعت نگری و انسان نگری یکجانبه
مکانیسیستی (و یا پانته ئیستی)، آموزش سراپا ماتریالیستی راجع به توسعه به وجود آید، که شامل حال کلیه عرصه های واقعیت عینی باشد و در
عین حال خودویژگی های خاص هر کدام از عرصه های واقعیت عینی را در نظر گیرد.
۸
· بدین طریق برای اولین بار در تاریخ تفکر بشری،
استفاده از ماتریالیسم برای توضیح حیات جامعه ای و برای توضیح نیروهای محرکه مادی و قوانین توسعه جامعه امکان پذیر گردید و بدین سان برای نخستین بار تئوری علمی جامعه بنیانگذاری شد.
۹
· ماتریالیسم فلسفی مارکسیستی، جهان بینی توده های انقلابی است.
۱۰
· ماتریالیسم در هیئت خود ـ به مثابه شالوده
تئوریکی سیاست حزب مارکسیستی ـ لنینیستی و به مثابه پایه تئوریکی ـ متدئولوژیکی
علوم منفرد ـ کلیه عناصر تماشاگرانه و انفعالی را از خود دور کرده است.
۱۱
· ماتریالیسم، ابزار دمادم توسعه یابنده
و غنی تر شونده تغییر جهان است.
۱۲
· همان طور که تاریخ ماتریالیسم نشان می دهد، نمایندگان
آن قاعدتا در زمینه پژوهش مربوط به علوم منفرد، بویژه علوم طبیعی فعال بوده اند.
۱۳
· ماتریالیسم نتایج حاصل از تحقیقات مربوطه را
حلاجی کرده و هیئت خود را بر طبق شناخت پیشرونده انسانی تغییر داه است.
۱۴
· ماتریالیسم، خود عنصر مهم این پیشرفت
بوده است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر