(نقد ایده ئولوژی بورژوایی)
پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین
۱۲۶
· دیکتاتوری نظامی ـ بوروکراتیکی که در پی «انقلاب
فرهنگی» تشکیل می شود، انطباق تصور مائوئیستی از برابری بدوی (پیریمیتیو) اجتماعی انسان
ها در عرصه روبنای نهادین است.
۱۲۷
· با توجه به جوهر ایده ئولوژیکی بنیادی سیاست
اجتماعی مائوئیستی می توان رابطه میان طرح موسوم به «دموکراسی نوین» از سال ۱۹۴۰
با سیاست «جهش بزرگ به پیش» و «کمون های خلق» از سال ۱۹۵۸ به اثبات برنامه اجتماعی سیاسی «انقلاب فرهنگی»
مائوئیستی و دیکتاتوری نظامی ـ بوروکراتیکی حال حاضر (۱۹۷۵) نایل آمد.
۱۲۸
· بخش مهم سمتگیری اجتماعی ـ سیاسی بنیادی خودویژه مائوئیسم عبارت
است از تبلیغ همبودی نمودین، کلکتیویته ای تخیلی و «همبودیتی» عاری از شخصیت.
۱۲۹
· سخنان زیر مائوتسه تونگ را با توجه به این محتوا
و معنا می توان فهمید:
الف
· «هر رفیقی همیشه هر جا هم که برود، بهتر است که
با توده های خلق در آنجا ذوب شود.
· خود را برتر از آنها قرار ندهد.
· بلکه در دریای آنان فرو رود.»
· («سخنان رئیس مائوتسه تونگ»، ۱۹۶۸، ص ۱۴۹)
ب
· «هر خدمتی که برای توده انجام می یابد، باید
مبتنی بر حوایج توده باشد و نه مبتنی بر آرزوهای هر چقدر هم خیرخواهانه خویش.»
· («سخنان رئیس مائوتسه تونگ»، ۱۹۶۸، ص ۱۴۷)
۱۳۰
· دعوت به «همبودیت» عاری از شخصیت در مطابقت با
نکات زیر است:
الف
· در مطابقت با سمتگیری اجتماعی ـ سیاسی بنیادی
تصنعی ـ دستوری است.
ب
· در
مطابقت با سمتگیری اجتماعی ـ سیاسی بنیادی بی اعتنا به سطح توسعه واقعی نیروهای
مولده جامعه است.
پ
· ضمنا در
مطابقت با خصلت اوتوپیکی سمتگیری اجتماعی ـ سیاسی بنیادی مائوئیسم است.
ت
· علاوه بر این، حاکی از فقر روابط حقیقی میان
انسان ها ست.
ث
· ضمنا به مسخ شخصیت منجر می شود.
· (رومجانجو، «منبع و توسعه «اندیشه های مائوتسه
تونگ»، ۱۹۷۳، ص ۱۵۰)
۱۳۱
· «همبودیت» عاری از شخصیت در تضاد اصولی با همبود
شخصیت گرای سوسیالیسم قرار دارد که مشخصه اش عبارت است از «فردیت آزاد مبتنی بر
توسعه عام (یونیورسال) افراد و تحت تابعیت
مولدیت همبودین و اجتماعی آنها قرار دادن آن (فردیت)، به مثابه بضاعت اجتماعی افراد.)
· (کارل مارکس، «گروندریسه انتقاد از اقتصاد
سیاسی»، ۱۹۵۳، ص ۷۵)
۱۳۲
· بنابرین، همبود سوسیالیستی (بر خلاف مطالبه مائوئیسم)،
به معنی انحلال شخصیت در همبود نیست.
۱۳۳
· شخصیت در همبود سوسیالیستی، بیشتر واقعیت می
یابد و تأیید و تصدیق می شود که «فرد تنها در همبود (با دیگران، با هر کس دیگر)
است که وسیله لازم را برای توسعه و تشکیل همه جانبه استعدادهای خود کسب می کند.
· تنها در همبود است که آزادی شخصی امکان پذیر می
گردد.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ۱۹۶۲، ص
۷۴)
۱۳۴
· جامعه سوسیالیستی،
از این رو، همبود شخصیت گرا و همزمان شخصیتیت (شخصیت بودن) همبودگرا ست.
· (پ. ام. اگیدس، «شخصیت به مثابه مقوله
سوسیولوژیکی» در «شخصیت در سوسیالیسم»، ۱۹۷۲، ص ۸۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر