۱۳۹۷ فروردین ۳۱, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۴۳)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی


اندکی اندر باب انتشار شعار به عوض انتشار شعور

۱
دردی از دیرباز در جوامع عقب مانده از قافله فکر و فرهنگ
وجود داشته که با فیسکده نهادینه گشته است:
درد جایگزینی شعور با شعار

۲
جامعه و جهان طویله شده است  

۳
سکنه جامعه و جهان به درجه مشتی گاو و خر تنزل یافته اند

۴
اگر کسی دلیل مشخص می خواهد باکی نیست:
آدم باید خر باشد
تا مثلا میلیاردر غصاب و قصابی را
داوطلبانه
به عنوان رئیس جمهور و صدر اعظم و وزیر و وکیل انتخاب کند.

۵
در این واویلا که قحطسال تفکر مفهومی است
پرهیز از اشاعه تعریف علمی مفاهیم و دفاع از حقیقت عینی
و
دل خوش کردن به شعارهای سطحی و چه بسا ضد عقلی و ضد علمی
گناه کبیره ای است.

۶
روحانیت چیست که زیر ضربه قرار داده می شود؟

۷
هر شکنجه گر ساواکی دیروز
و
حتی هر جنده و جاکش مدرن امروز
امروز
متقد مذهب و روحانیت شده است.

۸
بد نیست.
ولی مسئله این است که مذهب و روحانیت را فقط در طویله جماران می بینند و به طرز سطحی و بند تنبانی به چالش می کشند.
ولی همان مذهب و روحانیت را در جوامع امپریالیستی که کعبه آمال شان اند، اصلا نمی بینند و نمی خواهند که ببینند و نشان این و آن دهند.

۹
مثال
جورج ابن جورج و ریگان
در طویله امریکا
بلحاظ تدین و ایمان مذهبی
دست کمی از مشد احمدی نجات ندارند.

۱۰
مثال دیگر
دو حزب بزرگ آلمان
سی دی او و سی اس او
هر دو احزاب مسیحی اند.

۱۱
مش انجلا مرکل و مش تره زا می
هر دو دختر آخوند اند.
مثل جلال آل احمق اند.
گوربین رهبر حزب کار عنگلستان
کشیش است.
مثل سید علی است.

۱۲
واتیکان
فرقی با جماران ندارد.
جلال ال عبا
جامه ی جماران را بنا بر الگوی واتیکان بریده و دوخته است و به روحانیت شیعی پیشنهاد کرده است.

۱۳
روحانیت چیست؟

۱۴
ما در این زمینه دهها تحلیل منتشر کرده ایم

۱۵
چرا نمی خوانید و چرا به باز انتشار اندیشه های علمی و حتی نقد و تصحیح و تدقیق و رد انها نمی پردازید؟

۱۶
فرو خلید در دلم
غمی که نیست، مرهمش
و گرنه خار او بدی
به نشتری درآمدی

حالا که سخن اینشتین را کج و کوله کردی و به حساب خود گذاشتی
ما را خر خطاب کردی و خود را علامه همه چیزدان
هیچ

ولی
خدایی
اگر ما تحلیل کنیم
میخ تحلیل ما
در بتون طبقاتی کله شما
فرو می رود؟

اندکی اندر باب دیالک تیک نظر و صاحب نظر
 
من هر نظری را که می پسندم
حتی اگر از هیتلر باشد
منتشرش می کنم
حریف

۱
آره.
مشد حریف
جوینده یابنده است.

۲
آنچه که تصادفی می نماید
چه بسا امری جبری است.
دیالک تیک ضرورت (جبر) و تصادف

۳
جبر همیشه در البسه تصادف بروز می کند.

۴
هر نظر (اندیشه، فکر، قضاوت)
مهر طبقاتی بر پیشانی اش دارد.

۵
حتی نظر هیتلر
نظر شخصی او نیست.

۶
نظر
همیشه طبقاتی است و نه شخصی.

۷
به همین دلیل
از تحلیل نظر می توان به ماهیت طبقاتی صاحبنظر پی برد.

۸
در ورای خوش آمدن و بد آمدن کسی از نظری
تعلقات طبقاتی و منافع طبقاتی آن کس فعال اند
و
او را به پسندیدن و یا نپسندیدن نظری وامی دارند.

۹
اگرچه
چه بسا
خود آن کس
به این حقیقت امر واقف نیست.

۱۰
البته
می توان برای عشق به نظری و نفرت از نظری
دلایل معرفتی (شناخت) هم پیدا کرد.

۱۱
آدم های ساده لوح
حتی در متروپل های جهان
به راحتی گول می خورند و به هر نظری هورا می کشند
بی آنکه به ماهیت طبقاتی نظر بیندیشند و یا بتوانند بیندیشند.

۱۲
تفکر مفهومی
هنر بزرگی است و تعلیم و تعلم آن مشقتی عظیم می طلبد.

۱۳
اما در ورای این علل معرفتی هم منافع و تعلقات طبقاتی کمین کرده اند.

۱۴
ما در جریان قبضه قدرت توسط اشرافیت فئودال و روحانی
شاهد همین پدیده بودیم:
خیلی ها عکس جلاد جماران را در ماه می دیدند (حتی در رادیو لندن) و مویش را لای قرآن می یافتند.

۱۵
ولی دهقانان و کارگران و پیشه وران
تا واپسین لحظه تن به تمکین ندادند و به مقاومت پرداختند.

۱۶
شم طبقاتی همین است که مارکس ان را در مفهوم غریزه طبقاتی تبیین می دارد.

۱۷
شم طبقاتی نتیجه تجرید خودپوی تجارب جد اندر جدی و شخصی و طبقاتی است.

۱۸
این بدان معنی است
که
در ورای علل معرفتی هم
منافع طبقاتی و تعلقات طبقاتی کمین کرده اند.

۱۹
خرافه ای از منابر متعدد و متنوع آدمخواران
شب و روز تبلیغ می شود:
زنده باد تفاوت در اندیشه

۲۰
این خرافه اما به چه معنی است؟

۲۱
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
اندیشه چیست؟

۲۲
اندیشه چگونه تشکیل می شود؟

۲۳
مغز که چشمه افکار نیست.

۲۴
مغز که کیسه صفرا نیست تا فکر ترشح کند.

۲۵
فکر هم چیزی مادی از جنس صفرا نیست تا ترشح شود.

۲۶
مغز ارگان تفکر است.
اندیشه
اندیشیده می شود.

اندیشیدن
فرمی از کار فکری است.

۲۷
اما مواد خامی که مغز رویش کار میکند و اندیشه و نظر تولید می شود
از کجا می آیند و چگونه می آیند؟

شق القمر خلایق در آخرالزمان

قهرمان شاد است
نیچه
حریف

۱
نیچه لاشخور است 

۲
نیچه کثیف ترین فیلسوف فاشیسم است 

۳
نیچه خاتم الفلاسفه بورژوازی واپسین (امپریالیسم) است

۴
عصای نیچه را
هیتلر
از خواهر نیچه به هدیه گرفته بود
و هیمشه در دست داشت 

۵
زباله های نیچه
در زمان حکومت فاشیسم (هیتلر)
جزو کتب درسی بودند 

۶
گئورگ لوکاچ
دلیل اشاعه سهل و آسان طاعون فاشیسم در آلمان
را
مسمومیت آلمانی ها با سم های ایده ئولوژیکی نیچه دانسته است.

۷
و گرنه به این آسانی ها
ملتی
۶ میلیون تن از هموطنان خود را و ۶۰ میلیون تن از همنوعان خود را
نابود نمی سازد.

۸
به حال و روز کسانی باید نشست و زار زار گریست که
از نیچه مرجع تقلید می سازند و به او بیعت می کنند.

۹
آنهم در روزگاری که خاور میانه به خاورانی خراب و خونین بدل شده است
و
از هر گوشه خاک
عربده فاشیسم و پانیسم و فوندامنتالیسم به گوش می رسد.

۱۰
چنان قتل عامی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق

در آن حال پیش آمدم (پیش آند مرا) دوستی
کز او مانده بر استخوان، پوستی

بدو گفتم:
ار دیگری شد هلاک،
تو داری و بط (مرغابی) را ز توفان چه باک؟»

نگه کرد
ـ رنجیده ـ
در من، فقیه
نگه کردن عاقل اندر سفیه:

«من از بینوایی، نی ام، روی زرد
غم بینوایان، رخم زرد کرد

که مرد ار چه در ساحل است، ای رفیق
نیاساید و دوستانش غریق.»

چپ به چه معنی است؟

۱
فاشیسم و یا نازیسم 
(همین پانیسم های متنوع وطنی)
هم
چپ
اند 

۲
هیتلر و خمینی و بن لادن و عردوغان و ترامپ و ابوبکر بغدادی و غیره
هم
چپ
اند

۳
این ها
اما
بدترین دشمنان توده های مولد و زحمتکش
اند

۴
این زباله ها
هم خردستیزند
هم جامعه ستیز
هم توده ستیز
و
هم
کمونیسم ستیز

۵
بر ضد این زباله ها باید به کارزار روشنگری علمی و انقلابی آشتی ناپذیر خطر کرد.

۶
توده های مردم را باید با ماهیت کثیف این باندهای خونخوار
اشنا ساخت.

۷
هدف و آماج اینها
جنگ افروزی میان ملل و اقوام و مذاهب مختلف از سویی
و
فرستادن توده های زحمتکش به دنبال نخود سیاه از سوی دیگر
و
ممانعت از حل انقلابی تضادهای ملی و مذهبی و قومی و غیره است.

ادامه دارد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر