پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بخش سوم
مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
قسمت سوم
ادامه
۱۰
·
سخنوران متفکر بورژوایی، به همین دلیل و ضمنا به دلیل
جایگاه اجتماعی بورژوازی در جامعه فئودالی ـ استبدادی، به مثابه طبقه اجتماعی
بالنده ولی تحت ستم و سرکوب و هنوز به قبضه قدرت نایل نیامده، می بایستی دلیل بیاورند
که انسان آزاد است و مستقل از هر اوتوریته ای از هر نوع است.
۱۱
· بنابرین، فکر و ذکر و هم و
غم تفکر بورژوایی در وهله اول تخریب بوده است.
· به تزلزل افکندن ایمان به
اوتوریته ها (مراجع) و مبارزه بر ضد پیشداوری های منتج از آنها بوده است.
۱۲
·
انجام این وظیفه برای نسل اول متفکران بورژوایی، مسئله
حیاتی طبقه اجتماعی خود بود.
۱۳
· میزان نمایندگی منافع
بورژوایی هر متفکر بسته به درجه حدت و شدت مبارزه بر ضد اوتوریته ها و پیشداوری ها
در آموزش (تعالیم) او بوده است.
۱۴
· اما کسی به اندازه فرانسیس
بیکن مبارزه بر ضد اوتوریته ها و پیشداروی ها را بر پرچم خود ننگاشته بود:
۱۵
· فرانسیس بیکن به همین دلیل
می نویسد:
· «حقیقت دختر زمان است و نه
اوتوریته (مراجع).
· برای بشریت شرم انگیز است، اگر مناطق جهان مادی،
کشورها، دریاها و اجرام سماوی در عصر حاضر به طرز عظیمی گسترش یابد، ولی حدود و
ثغور جهان فکری در تنگنای جهان باستان و یا قرون وسطی محبوس بماند.»
۱۶
· ارغنون نو فرانسیس بیکن،
چیزی جز اعلام جنگ بر ضد ایمان به مراجع (اوتوریته ها) و پیشداوری ها نیست.
· فرانسیس بیکن، در این
آموزش، که چه بسا بدان کم بها داده شده، سد شکن و رهگشا بوده است.
۱۷
· کم بها دادن به ارغنون نو،
در وهله اول ناشی از مسائل زیر است:
الف
· اولا ناشی از این است که
برای ارزیابی فرانسیس بیکن، علوم طبیعی ـ ریاضی معیار قرار داده شده است.
ب
· ثانیا ناشی از این است
که فلسفه فرانسیس بیکن مبتنی بر (همسو با)
علوم طبیعی ـ ریاضی تلقی شده است.
پ
· ثالثا ناشی از این است که با
گریز زدن به کانت، موضع معرفتی ـ نظری
بیکن، معیار قرار داده شده است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفپیشداوری ها